نوشته هایی با فرمت مردم

دست نوشته های یک تکنسین معماری

نوشته هایی با فرمت مردم

دست نوشته های یک تکنسین معماری

شهید: حسن عسکری رکن آبادی

فرزند: عباس

شماره پرونده: 25182/65                                             کد شناسایی: 1517964

محل دفن: گلزار شهدای رکن آباد میبد

 

وصیت نامه شهید حسن عسکری

25182/65-1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

« و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »

« مپندارید کسانیکه در راه خدا کشته شده اند مردند بلکه زنده اند و نزد پروردگار روزی می خورند».

با درود بر مهدی موعود و با درود به نایب برحقش امام خمینی ( ره ) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و با درود به تمام رزمندگان اسلام که دلیرانه با مزدوران بعثی می جنگند و با سلام تمام شهیدان اسلام که جان خود را نثار اسلام و قرآن کردند و درخت اسلام را آبیاری کردند و با سلام به تمام خانواده شهدا که فرزندان خود را به میدان جنگ می فرستند.

نکاتی را به عنوان وصیت نامه می نویسم:

اول از خدای عزوجل تقاضای آمرزش و بخشش می کنم چون نتوانستم مسئولیتهای انسان بودن خویش را ادا کنم. دوم از پدر و مادر خویش حلال بودی می طلبم چون از دستورات پدر و مادر خویش نافرمانی کردم اکنون که در موقع حساسی از زمان قرار گرفتیم و خدا چنین توفیقی نصیب ما کرده که بتوانیم به جبهه بیاییم تا با کافران بجنگیم و به یاری خدا کافران از بین ببریم و اگر خدا می خواست خود انتقام کافران را می گرفت ولی این یک نوع امتحان است و مسئولیتهایی که خدا بر دوش ما گذاشته باید انجام دهیم تا دین اسلام و دین خدا را به جهانیان صادر کنیم و کسی هم که این مسئولیت را قبول نکند او از ما نیست پس جهاد یک تکلیف شرعی است و این تکلیف را به مردم گوشزد کنید. همه کسانی که می توانید به جبهه بیایید و هرگز سرپیچی نکنید و قدمهای خود را در راه اسلام بردارید و هر سختی است تحمل کنید که در اسلام دلسردی راه ندارد و من از شما برادران می خواهم پشت جبهه را خوب حفظ کنید که این دست خود شماها است پشت جبهه را با کمکهای بی دریغ خودتان نگهداری کنید تا این کوردلان و منافقان بفهمند که ملت شهیدپرور هیچ وقت امام را فراموش نخواهد کرد. و ای پدر و مادر من دلم می خواهد به خاطر من اشک نریزید اشک به خاطر امام حسین بریزید که فرزند شش ماهه خود فدای اسلام کرد و ما هم باید برویم چه بهتر که در راه حسین حرکت کنیم آنوقت اگر خدا خواست که یک فوز عظیم نصیب ما خواهد کرد که اینهم شهادت است و خدا هرکدام بندگانش را هم دوست داشت این افتخار بزرگ را نصیبش خواهد کرد و شما ای پدران و مادران شهیدداده افتخار کنید که شهیدی در خانواده تان دارید که شهید از آن خداست و به اثر همین خون شهیدان و به اثر دعاهای شما و گریه های شما و نمازهای شب شماست. پدران و مادران عزیز نماز شب را فراموش نکنید و دعای شما سر نماز ظهور حضرت مهدی ( عج ) را خواسته باشید و دعا بجانب امام کنید. دیگر بیشتر از این مزاحم شما نمی شوم در آخر از دوستان و شما برادران حلال بودی می طلبم چون گاه و ناگاهی اگر من بداخلاقی کرده باشم یا با شما رفتار خوبی نداشتم مرا ببخشید. این نکته را باید فراموش نکنید خصوصاً برادران بسیجی و رزمندگان اخلاق اسلامی را فراموش نکنید تا مردم از شما سرمشق بگیرند مانند حضرت پیامبر اکرم ( ص ) که 13 سال در مکه خدمت کرد تا توانست افراد نمونه بسازد تا ما بتوانیم از آنها سرمشق بگیریم هرکدام از شما وظایف شرعی خود بدانید و مردم را به راه راست هدایت کنید که خدا در آیه شریفه قرآن می فرماید: ” کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم “. دعوت کنید مردم را به راه خیر نه فقط به زبان با عمل باشد. کارهای خودتان را با عمل نشان دهید.نماز جماعت را فراموش نکنیدکه امام ما فرمود: نماز را باید با جماعت خواند. دیگر عرضی ندارم و شما را به خدای بزرگ می سپارم. امام را دعا کنید. خدا را فراموش نکنید.

از خواب شب سیاه خود کاسته ایم

شب رفت و سحر گشت بپا خواسته ایم

هر حیله و ترفند بسازد دشمن

مردانه صفی در برش آراسته ایم

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

از عمر ما بکاه و بر عمر او بیفزا

و السلام ( حسن عسکری ) مورخ: 26/10/1361

 


شهید: محمدحسین عسکری رکن آبادی

فرزند: عباس

شماره پرونده: 9121/60                                                کد شناسایی: 1517966

محل دفن: گلزار شهدای رکن آباد میبد

 

وصیت نامه شهید محمدحسین عسکری

9121/60-1/ش

بسم الله القاسم الجبارین

بنام خداوند در هم کوبنده ستمگران

« و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »

« نپندارید آنهایی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه زنده اند و در نزد خدا روزی می خورند ».

پدر و مادر مهربانم من از راه دور حلال بودی از شما می طلبم بلکه چون من قبل از آنکه به آرزویم برسم مشغول به نوشتن وصیت نامه شدم. مادر مهربانم اگر چنانچه من شهید شدم مبادا روزی از چشمان تو اشکی جاری شود مگر تو عزیزتر از مادر علی اکبر بودی مگر عزیزتر مادر علی اصغر بودی مگر آنها جوانهای خود به قربانگاه نفرستادند مگر عزیزان خود روانه جنگ بین کفار و امامان نکردند پس مادر مهربانم ان شاء الله من آن وقتی که می خواهم به آرزویم برسم امیدوارم که به یک پیروزی کامل یا جزئی برسم.

من از تمام برادران و خواهران حلال بودی می طلبم.

این وصیت نامه موقعی می نویسم که در جبهه بازی دراز اعزام شدم.

و السلام علیکم و الرحمت الله و برکاته

آقای شیخ عباسی پس از آنکه وصیت نامه را باز کردی و خواندی آن را نگهدار تا موقعی که جسد من را به رکن آباد آورند و برای پدر و مادر من و دوستانم بخوان.

 


شهید: محمدعلی عطاری میبدی

فرزند: نجف

شماره پرونده: 20850/61                                              کد شناسایی: 1521403

محل دفن: گلزار شهدای مهرجرد میبد

وصیت نامه شهید محمدعلی عطاری میبدی

20850/61-1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

« ان تنصر الله ینصرکم و یثبت اقدامکم »

به نام خدا و درود بر امام زمان و نایب برحقش خمینی بت شکن و با سلام بر امت شهیدپرور ایران چند جمله ای را جهت وصیتنامه به عرض برادرانم می رسانم.

بنده کوچکتر از آن هستم که برای شما سخنی یا پیامی داشته باشم فقط یک خواهش از شما برادران و خواهران دارم و آن اینکه هدف ما که همان اسلام اصیل و پیروی از روحانیت و پشتیبانی از ولایت فقیه است را ادامه دهید. همه می دانیم این دنیا نیست و نابود شدنی است این دنیای بی وفا که بدست شیاطین به لجن کشیده شده است. پس چه فایده دارد که به آن دل ببندیم و چه بهتر که جان خود را در راه حق و حقیقت فدا کنیم و اکنون که عازم نبرد با صدامیان هستیم خیلی خوشحالم و خدا را شکر که این سعادت نصیب ما شد تا در راه خدا جهاد کنیم و از پدر و مادر عزیزم و برادر و خواهرم و دوستان می خواهم در غم از دست دادن من اصلاً ناراحت نباشید همانطور که می دانید شهادت خود یک پیروزی است و پیروزی عزا ندارد برعکس شادی دارد و دیگر خواهشی که از شما ملت قهرمان دارم از روحانیت فاصله نگیرید و قدر این انقلاب اسلامی را بدانید. دیگر وصیتی ندارم فقط مقدار پولی که دارم اولاً دو سال نماز و روزه برایم بگیرید و دیگر اگر چیزی باقی ماند به مستضعفین کمک کنید و چیز دیگری هم خدا را شکر ندارم و در پایان از پدر و مادرم و تمام برادران و خواهرانم می خواهم اگر جایی خطایی از من سرزده و خدای نکرده از دستم ناراحت شده اند بنده حقیر را ببخشید. به امید پیروزی روزافزون شما ملت مسلمان و پیروزی تمامی مستضعفان بر مستکبرین.

دعای امام فراموش نشود. و السلام

محمدعلی عطاری میبدی

1360

 


شهید: سید ابوالقاسم عظیمی دخت شورکی

فرزند: سیدحسن

شماره پرونده: 9652/63                                            کد شناسایی: 1523248

محل دفن: گلزار شهدای شهیدیه میبد

 

وصیت نامه شهید سید ابوالقاسم عظیمی دخت

9652/63-1/ش

بسم ا . . . الرحمن الرحیم

« اللهم وفقنی لما تحب و ترضی »

« پروردگارا، معبودا مرا موفق بدار بدانچه که مورد رضایت و خشنودی تو باشد ».

با درود و سلام به حضرت آدم تا خاتم انبیاء حضرت محمد ( ص ) و از محمد به همه امامان تا حضرت مهدی ( عج ) و با سلام به پیرو حضرت حجت، بت شکن زمان، امام امت و با سلام به امت همیشه بیدار و شهیدپرور ایران بخصوص مردم شهیدپرور میبد وصیت خود را با یک پیام شروع و خاتمه خواهم داد. دوستان، برادران و خواهران و همشهریان عزیز این چند کلمه در آخرین زمانی که دیگر شاید وقتی برای نوشتن نداشتم می نویسم. برادران شما این را خود می دانید که شهادت حسین ( ع ) بود که اسلام برای ما باقی ماند اگر ما شهادت حسین ( ع ) به یاد برده بودیم، اگر عاشورای حسین را زنده نگه نداشته بودیم، اگر مجالس حسین در خانه ها و مسجدها برپا نکرده بودیم و این را بدانید ای دوستان مثل آنکه مجالس حسین ( ع ) و بیاد حسین ( ع ) بودن اسلام را برای ما نگه داشت و ما را برای انقلاب موفق کرد و تا قدرت اسلام در دستمان باشد این مجلس شهداء را زنده نگه دارید که انقلاب شما را تا انقلاب مهدی ( عج ) حفظ و جنگ شما را به پیروزی خواهد رسانید و دشمنان اسلام را به نابودی خواهد کشانید و همانطور که اسلام را حفظ کردید و جنگ را فراموش نکردید و پایدار بودید به جنگ، این پایگاههای بسیج را زنده نگهدارید و کوچک و بزرگ، پیر و جوان در پایگاهها شرکت کنید که جوانان رزمنده از شما همین می خواهند و بدبین کردن شما به سپاه و بسیج که این رمز موفقیت دشمنان است. امام امت را یاری کنید این عهد شماست با امام عهدشکنی نکنید که نخواهید کرد، جبهه ها را فراموش نکنید که آن هم نخواهید کرد، پشتیبان روحانیت باشید. در آخر وصیتم بگویم که ای امام عزیز، ای خانواده شهداء، ای مادران اسیر، تا ما رزمندگان جوانان ایران راه کربلا را آزاد و مردم عراق را به آزادی نرسانیم و دشمنان را نابود نسازیم حتی اگر قطعه قطعه شویم دست از جنگ با این دشمنان اسلام نخواهیم کشید. وقت شما را نمی گیرم و از تمام مردم التماس دعا دارم. طلب رضایت شما بزرگواران از خود دارم اگر حقیر اشتباهی داشتم به بزرگی خودتان مرا ببخشید. این جنگ احتیاج به دعای شما مردم دارد، پیروزی جنگ نصف از دعای شما مردم است و دعای کمیل شما.

خدا نگهدار شما همه امت

مورخ: 19/12/63  ساعت 11 صبح

 


شهید: سید محمدعلی علوی شورکی

فرزند: سید ابراهیم

شماره پرونده: 9239/60                                               کد شناسایی: 1525236

محل دفن: گلزار شهدای شهیدیه میبد

 

وصیت نامه شهید سید محمدعلی علوی

9239/60/1/ش

بسم ا . . . الرحمن الرحیم

« الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل ا . . . باموالهم و انفسهم

اعظم درجه عند ا . . . و اولئک هم الفائزون »

انقلاب اسلامی ما که می رود تا به قدرتها بفهماند نیروی ایمان است که بر همه چیز پیروز می شود و در پی آن است که پوزه ابرقدرتها را به خاک بمالد و انقلاب اسلامی را در سراسر دنیا گسترش دهد با آنان در ستیز است. آمریکا که دستش از همه جا کوتاه شده بود بر آن شد تا بوسیله رژیم دست نشانده اش عراق انقلاب ما را از بین ببرد زهی خیال باطل. آنها بدانند ما تا آخرین قطره خونمان از اسلام و میهن اسلامی خودمان دفاع خواهیم کرد. حال که عملیات نزدیک است و شاید خداوند نظر لطفی به ما کرده و به درجه رفیع شهادت که منتهای آرزویم است برسم و با توجه به این که شاید آخرین نامه ای باشد که می نویسم سخنی چند با پدر و مادرم دارم بار خدایا خودت آگاهی و می دانی که من مشتاق شهادت هستم و نیز می دانی که هدفم شهادت نیست بلکه پیروزی راه توست اگر توانستیم می کشیم و اگر نتوانستیم کشته می شویم. در این لحظه سخنی از امام به خاطرم آمد زندگیم که به اسلام خدمت نکرد شاید مرگم موجب خدمتی شود. ای ملت مسلمان ایران این سخن را از برادر کوچکتان به خاطر داشته باشید که خدا را از یاد نبرید و در همه حال خدا را در نظر داشته باشید، پشتیبان ولایت فقیه و روحانیت باشید، سخنان امام را با جان و دل عمل کنید.

و اما تو ای پدرم ! درود بر تو که مرا به جبهه فرستادی بدان و آگاه باش که اسماعیلت از فرمان خدایت سرپیچی نمی کند و تو ای مادرم ! ای عزیزترین عزیزها و ای کسی که بعد از خدا مهربانترین مهربانها هستی سلام بر تو که چنین فرزندی در دامن پرورانیدی و چنان او را تربیت کردی که آمادگی شهادت در راه خدا را داشت. تقاضایم این است در مرگم عزاداری نکنید صبر و بردباری پیشه کنید زیرا شهید عزاداری نمی خواهد شهید پیرو می خواهد شهید کسی را می خواهد که رسالت حکومت ا . . . را در دوش بکشد. در پایان چنانچه دوستانم را آزرده ام تقاضای بخشش دارم چنانچه کسی طلبکارم بود از پدرم می خواهم بدهیم را بپردازد و اگر از کسی طلب داشتم به پدرم بدهد ضمناً دو سال نماز و روزه برایم بخوانید مقداری کتاب و نوار در منزل دارم آن مقدار که برادرم لازم دارد در خانه باشد و بقیه را به سپاه میبد تحویل دهید.

و السلام و علیکم و رحمته ا . . . و برکاته

سید محمدعلی علوی    8/9/1360

 


شهید: حبیب اله علیزاده شورکی

فرزند: محمود

شماره پرونده: 10851/64                                              کد شناسایی: 1522343

محل دفن: گلزار شهدای شهیدیه میبد

 

وصیت نامه شهید حبیب اله علیزاده شورکی

10851/64-1/ش

تاریخ: 10/3/64

بسم الله الرحمن الرحیم

« و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »

« مپندارید آنان که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه زنده اند و در نزد خدای خود روزی می خورند ».

با سلام و درود بی پایان به رهبر انقلاب امام خمینی و با آرزوی پیروزی کامل برای رزمندگان اسلام و شفای مجروحین اسلام و آزادی اسیران انشاالله.

این وحدت است که جلوی تمام ابرقدرتهای جهان ایستاده و ان شاء الله این سد کفر و صهیونیستی را از جلوی پایمان خواهم شکست و دینمان را به تمام جهان صادر خواهیم کرد و به زودی زود قدس را خواهیم گرفت و نمازمان را به امامت خمینی کبیر خواهیم خواند این به شرطی است که مردم ما گوش به حرف رهبر خود باشند و تمام کارهایی که باعث ناراحتی پروردگارمان می شود کنار گذاشته و راه خودسازی پیشه کنید و اما پیامی که به پدر و مادر عزیزم دارم این است که اگر خداوند لیاقت شهادت نصیب من کرد زیاد برای من گریه نکنید و من برای این می گویم زیاد چون هر پدر و مادری آرزو دارد یک روزی فرزندش بزرگ شود و وقتی از نظرش پنهان می شود خیلی ناراحت می شود و بی خود به گریه می افتد ولی زیاد گریه کردن دشمن را دلشاد می کند و روح شهدا را ناراحت و برای اینکه دشمن را دلشاد نکنید و شهدا را غمگین از شما خواهش می کنم که گریه زیاد نکنید و اما ای مردم شهیدپرور و ای خانواده عزیزم سخنان امام را گوش بدهید و در هر کلمه حرفشان تفکر کنید ببینید چقدر رازهایی نهفته است. این پیر جماران را تنها نگذارید و یک وقت خدای نکرده اینجوری نشود که مثل مردم کوفه شویم و حسین زمانمان را تنها بگذاریم. دیگر خواهشی که دارم نماز جمعه ها، ادعیه کمیل و توسل و دیگر دعاها را فراموش نکنید و هرچه اسلام می گوید تسلیم امر خداوند شوید و با دشمنان اسلام مخصوصاً شیطان اکبر آمریکا و شوروی بجنگید و هیچوقت خدای نکرده فکر تسلیم سرتان نزند و تسلیم زور نشوید. دیگر عرضی ندارم به جز دعا برای امام و محکم کردن دین و وحدت خود.

و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته

یکسال نماز درست یکسال نماز شکسته ( مسافر ) و 30 روز روزه برایم بگیرید.

 


شهید: زین العابدین علیزاده شورکی

فرزند: غلامرضا

شماره پرونده: 10857/64                                              کد شناسایی: 1522347

محل دفن: گلزار شهدای شهیدیه میبد

 

وصیت نامه شهید زین العابدین علیزاده شورکی

10857/64-1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

« و لاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله امواتا بل احیاء و لکن لاتشعرون »

« آن کسی که در راه خدا کشته شود مرده نپندارید بلکه او زنده است و لیکن همه شما این حقیقت را در نخواهید یافت ».

با درود و سلام به پیشگاه مقدس مهدی موعود و در هم کوبنده ستمگران و ظالمین و با درود به نایب برحقش امام خمینی بیدار کننده ملل دربند استکبار جهانی و با درود و سلام به شهدای اسلام از صدر اسلام تا شهدای جبهه های جنوب و غرب کشورمان و با درود و سلام به شما ملت دلاور و فداکار.

پروردگارا ! از تو سپاسگذارم که چنین لیاقتی به من دادی تا توانستم دل از بهترین عزیزانم و شهر و دیارم برکنم و راهی جبهه شوم، جبهه ای که هر روز آن خاطره ای دارد، خاطره از شهادت ها.

قریب پنج سال از جنگ تحمیلی عراق کفر جهانی بر علیه جمهوری اسلامی می گذرد و در طول این پنج سال چه شهدایی که تقدیم نداشته ایم که انشاءا. . . ما نیز بتوانیم ادامه دهندگان راه این عزیزان باشیم و وای بر کسانی که خواسته باشند از خون این شهدا سوء استفاده کنند که فردای قیامت نمی توانند جوابگو باشند.   

خواهران وبرادرانم بدانید که ما برحق هستیم و چه بکشیم و کشته شویم پیروزیم و باید تمام سختی ها ومشکلات را تحمل کرده و در مقابل کمبودها و نارسائیها صبر پیشه کنیم.

1400 سال از ظهور اسلام و شهادت امام حسین ( ع ) و 72 تن از یارانش می گذرد و طول این مدت چه پیشینیان و چه خودمان بر سر وسینه زده ایم که ای امام حسین اگر در کربلا نبودیم تا یاریت دهیم ولی امروز به این آرزوی دیرینه خود رسیده و باید به ندای لبیک امام پاسخ مثبت داد و در راه دین و علیه کفار جهاد نمود و حال اگر توانستم دل از خانواده و زندگی کشیده و به وظیفه شرعی خود عمل کنیم خوشا به سعادتمان، ولی اگر دلبند این دنیا وبه فکرآخرت نباشیم فردای قیامت و روز رستاخیز شرمگین وخجل خواهیم بود.

در زمانی هستیم که دولت و مسئولین مملکت در خط اسلام و ولایت فقیه هستند و اگر توانستیم به این دولت کمک کنیم به اسلام کمک کرده ایم و انشا ا . . . برادران مغازه دار و همکارانم از بابت مالیات و یا سایر برادران به خاطر بعضی کمبودها و نارسائیها گله مند نباشند.

در زمانی و در جنگی هستیم که با یک کشور و یا یک دولت نمی جنگیم اکنون اگر شما توجه داشته باشید در دنیا تنها جنگی که دو ابر قدرت با هم متحد شده اند، همین جنگ اسلام علیه کفر می باشد و اکنون این جنگ ما مراحل آخر خود را طی می کند و شما اگر می توانید هرچه بیشتر کمک نمائید، حال اگر نتوانستید مستقیماً در جنگ شرکت نمائید با پشتیبانی از جبهه و کمک های خودتان در این نبرد مقدس با رزمندگان اسلام شرکت نمائید، یقین دارم که لطف الهی و امام زمان شامل حال شما خواهد گشت و نکته ای با شما ای مسئولین دارم و آن این که تمام افراد مخصوصاً شما ای اداره ایها همه را به یک چشم نگاه کنید و سعی نمائید کارها وگرفتاریهای مردم را به نحو احسن انجام دهید و انشاا. . .

شما نیز با بهتر کار کردن در پشت جبهه در صواب رزمندگان شریک خواهید بود. و توجه شما را به این نکته جلب می نمایم که رفتن ما به جبهه به خاطر مادیات و جاه ومقام نیست تنها به رضای خدا و به وظیفه شرعی عمل کرده ایم و بدانیدکه تمام سختی ها و دشواریها را به خاطر اسلام و پایداری دین تحمل می کنیم و اگر بدنمان تکه تکه گردد دست از هدفی که همانا برای برقراری دین الهی در تمام دنیا می باشد برنخواهیم داشت و انشا ا. . . آرزو دارم که ادامه دهندگان خون شهدا باشید و هرگز ما را از یاد نبرید و بدانید آنچه داریم از برای این خون هاست.

در پایان از تمامی برادران و خواهرانم طلب عفو و بخشش دارم.

به امید دیدار در بهشت جاودان

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

از عمر ما بکاه وبر عمر رهبر افزا

والسلام

زین العابدین علیزاده

2/9/1364

 


شهید: محمدرضا علیزاده شورکی

فرزند: حبیب الله

شماره پرونده: 21319/61                                          کد شناسایی: 1522348

محل دفن : گلزار شهدای شهیدیه میبد

 

وصیت نامه شهید محمدرضا علیزاده

21319/61 – 1/ش

 « به نام خداوند درهم کوبنده ستمگران »

« بسم الرب الشهدا و الصدیقین »

با سلام فراوان بر رهبر کبیر انقلاب و با سلام به شهدای راه حق وفضیلت و درود به خانواده های شهدای این انقلاب اسلامی ایران. اینجانب چند کلمه ای وصیت نامه ام را تقدیم شما مردم شهیدپرور ایران می کنم. وصیتم به شما اینکه ای ملت شهیدپرور هیچ وقت مسئله جنگ را فراموش نکنید و همیشه شعارتان مرگ بر آمریکا و این دو چیز باشد و به سوی نمازجمعه ها که مشت محکمی بر دهن این جنایتکاران است حرکت کنید و هرچه می توانید این رهبر کبیر انقلاب و این پیر جماران که سال ها منتظر بودیم تا بیاید و ما را یاری کند تا بتوانیم این ابرقدرت ها را نابود کرده و انقلابمان را در تمام جهان صادر کنیم از دعا کردن به او غافل نباشیم و بگویید خدایا خدایا تورا به جان مهدی تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار از عمر ما بکاه بر عمر او بیفزا و مانند رزمندگانی باشید که در جبهه ها همین شعار را می دهند و همچنین وصیتم به پدر ومادرم این است که انشاالله از من راضی باشند چون که من شاید فرزند خوبی برای شما نبودم و شما را اذیت کرده باشم، امیدوارم که مرا ببخشید و خواهش من این است که در پشت جنازه من گریه نکنید چون که گریه شما باعث خشنودی دشمن خواهد شد شما باید خوشحال باشید که فرزندی را که به عنوان هدیه از خدا گرفته بودید به او برگردانیدید و بدانید شما هم که خانواده یک شهید هستید خداوند به شما پاداش خوبی خواهد داد.

و همچنین همسر عزیزم ! تو که روزشماری می کردی تا یک شبی بیاید و لباس نو بپوشیم و خوشحال باشیم و با هم به حجله عروسی برویم چه حجله خوبی نصیب من شد و امیدوارم از من راضی باشی و انشاءالله تو هم در این حجله سهمی داشته باشی و پیش خداوند عزیز باشی و انشاءالله خداوند به تو صبر بدهد و تا می توانید الگویی برای دیگران باش.

و السلام

محمدرضا علیزاده شورکی

 


شهید: محمدرضا عینکی فیروزآبادی

فرزند: حجی خان

شماره پرونده: 9923/63                                               کد شناسایی: 1540056

محل دفن: گلزار شهدای فیروزآباد میبد

 

وصیت نامه شهید محمدرضا عینکی فیروزآبادی

9923/63/1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

وصیتنامه خود را به نام خدا آغاز می کنم. بنام خداوند بخشنده و مهربان، به نام خدایی که ما را آفرید و بنام خدایی که اینهمه پدیده ها را بوجود آورد، به نام آنکس که این اسلام را برای ما آورد. ما به انقلابمان به روحانیت مان که پرچمدار انقلاب اسلامی بوده و هستند و به امامان و به خون پاک شهیدانمان علاقه داریم اگر من و تو نرویم و جلو تجاوزگران را نگیریم و دفاع نکنیم یک امر مسلم این است که دشمن وارد شده و هستی ما را به نیستی مبدل می کند پس چقدر ارزشمند است کسیکه خودش را از لجن زاری بیرون بکشد و آماده کند برای جنگیدن با کفار.

باری دخترم من اسم تو را زینب می گذارم که هیچوقت آسوده نخوابی بلکه همچون زینب ( س ) غمخوار اسلام و عزیزان اسلام باشی خود در زندگی محدود به یک سری مسائل جزئی نکنی. و تو ای همسرم ! خود میدانی و عامل آن هستی که یک مادر خوب در این کلبه کوچک و مختصر می تواند دانشگاهی اسلامی بسازد. فرزندم را بساز و تربیت بکن که دنیای اسلام را آباد کنید و شرایطی لازم است که امیدوارم خداوند به آبروی زهرا ( س ) یاور شما باشد و در گرفتاریها مددکار و راهنمای شما باشد. و ای پدرم مرا ببخش که لیاقت فرزندیت را نداشتم و نتوانستم حق فرزندی را ادا نمایم. و شما ای مادرم ! همچنین امیدوارم بعد از من برایم در موقع عبادات از درگاه خداوند طلب بخشش کرده از خدا بخواهید شهیدی که برای بارور شدن انقلاب اسلامی داده اید و این قربانی ناقابل را که در راه ولایت فقیه داده اید قبول فرماید. خدا به شما توفیق دهد که همیشه صبور باشید تا دیگران نیز از شما سرمشق بگیرند. برادران را توصیه می کنم از اسلام و روحانیت مبارز و آگاه که تا بحال اسلام عزیز را به این مرحله رسانده اند همکاری نمایند. و ای دوستان، آشنایان و همشهریان ! وحدت را حفظ کنید و با شرکت در نماز جمعه که بزرگترین سلاح ما می باشد مشت محکمی بر دهان ابرقدرتهای جهانخوار بزنید. مادر جان ! هروقت به یاد من افتادی و خواستی گریه کنی و یا اینکه بر سر قبر من بیایی آن لحظه به فکر کربلای حسین باش. مادر جان از اینکه فرزند خوبی نبودم واقعاً شرمنده ام و امیدوارم که مرا ببخشی و تو همچون مادر بقیه برادران شهید افتخار کن که من در چنین راهی قدم گذاشتم. فرزندم ! شما در فکر من نباشی و در فکر اسلام باشید که اسلام در خطر است. فرزندم ! شما موقعی فرزند من هستی که به آنچه اسلام و پیامبر اسلام گفته است عمل کنی. باری مادر جان من از شما می خواهم که نماز و روزه سه ماهه مرا بشوید که من نتوانستم روزه بگیرم و نماز بخوانم. و شما پدر عزیزم که اینقدر مهربان بودی ولی من قدر شما را ندانستم و در کودکی اینقدر شما را اذیت می کردم. پدر جان من از شما می خواهم که اگر کسی پولی، چیزی از من می خواهد شما به ایشان بدهید و اگر پول، چیزی از کسی طلب دارم به پدرم بدهید. باری من از دوستان و آشنایان و قوم و خویشان خود می خواهم که اگر یک موقع بدی یا ناراحتی از من دیده اید مرا ببخشید و تو ای فرزندم پدر ناقابل خود را ببخش. دیگر عرضی ندارم و من همه شماها را بخدای بزرگ می سپارم.

شعار همیشه رزمندگان اسلام:

جنگ جنگ تا پیروزی

من از همشهریان عزیز می خواهم که همیشه در فکر رزمندگان و رهبر انقلاب عزیزمان امام خمینی باشند.

سرباز شهید محمدرضا عینکی

چه خوش است من بمیرم به ره والای مهدی

سر و جان بها ندارد که کنم فدای مهدی

ای مادر فرخنده نداری خبر من

کز گردش ایام چه آمد به سر من

دیروز بر اساس جهان تکیه داشتم

امروز خاک تیره بود جایگاه من

نیکی بود همیشه شعارم به روزگار

بنما شعار خویش رسم و راه من

گر بر من فاتحه خوانی در این مکان

گردد چراغ روشنی اندر مزار من

 


شهید: محمدحسین غلامی رکن آبادی

فرزند: غلامرضا

شماره پرونده: 12892/61                                             کد شناسایی: 1548516

محل دفن: گلزار شهدای رکن آباد میبد

 

وصیت نامه شهید محمدحسین غلامی

12892/61/1/ش

بسمه تعالی

بسم رب الشهدا و الصدیقین

« و لاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لاتشعرون »

قرآن کریم

شهادت فوزی عظیم است که نصیب هرکس نمی شود. ( امام خمینی )

با درود فراوان و بسیط که از قلبی آکنده از مهر و عشق بخدای یکتا سرچشمه می گیرد به ابراهیم زمان، پدر ایرانیان، پیر جماران، رهبر دوران مظلومیت و شهادت و زمان غلبه مستضعفین بر مستکبرین و سلامی پر از نشاط و خشنودی به شهیدانی که این انقلاب و اسلام را با خون خودشان آبیاری کردند و زمینه را مساعد کردند و درود مجدد به رزمندگان و پیکارگران جبهه حق علیه باطل که امام امت بر بازوی آنها بوسه می زند و بر این بوسه افتخار می کند و سلام مجدد بر شما خواهران و برادران که پشت جبهه را سنگری محکم قرار داده و در آنجا فعالانه می کوشید وصیت نامه را شروع می کنم:

اکنون که ماه رمضان ماه خدا و ماهی که میزبان آن خداوند تبارک و تعالی است و این بنده حقیر به آن مهمانی دعوت شده ام و در پایگاه امام زمان دانشگاه تقوی و تزکیه جبهه حق حضور پیدا کرده ام و امام زمان فرماندهی را به عهده گرفته است و حسین زمان ندا سر داده است اینک وظیفه شرعی خود دانستم که به جهاد مقدس در جبهه حق حضور یابم و با چشمی بصیر و قلبی صمیم و به میل خود که همان است که مکتب اسلام می گوید به این دانشگاه آمده ام و چون اسلامی که 1400 سال است پا بر جاست و تا به اینجا رسیده است و برای تداوم آن نیاز به یاری دارد برای احیا و یاری آن برخاسته ام. ما همانند علی ( ع ) پیشوایمان در ماه رمضان وارد جنگ شده ایم و هر آنچه که دشمن ما را تحریم اقتصادی کند ما هم همانند علی ( ع ) روزه خواهیم گرفت و با دشمن خدا و اسلام خواهیم جنگید و اگر پا فراتر نهد از هر روز عاشورا و هر زمین کربلا شود همانند حسین ( ع ) برخیزیم و چنان از حیثیت و شرف خود دفاع کنیم و مرگ سرخ را بر زندگی ننگین ترجیح می دهیم و همانند پیشوایمان ان شاء الله به شهادت می رسیم.

از پدر و مادرم و برادرانم می خواهم که همچون زینب صبور و پایدار باشند و از مردم می خواهم که امام امت را تنها نگذارند و هر شب و روز برای طولانی شدن عمرش دعا کنند چون نعمت الهی است که نصیب ما شده است و باید شکرگزار این نعمت باشند. دنیا و تاریخ این دلسوز امت را می شناسند و ما بطور دقیق و صحیح او را نمی شناسیم. اتحاد و همبستگی را داشته باشید و سنگر مساجد را محکم نگه دارید. همیشه از روحانیت مبارز و متعهد پشتیبانی کنید چون سنگر ثابت مسجد و نیروی پرتحرک روحانیت مکمل یکدیگرند.

اکنون معامله ی با خدای خود با خالق خود پیوند معبود و بنده شاید انجام گیرد. چه خوب است که طرف خدای خالق و کالا جان و بها بهشت و سندش قرآن و تورات و انجیل است. از تمامی برادران تقاضای عفو و بخشش می کنم و از پدر و مادرم می خواهم که از این بنده حقیر که سالها زحمت کشیده اند راضی و خشنود باشند و شما امانت داری نزد خدا بوده اید و خوب از امتحان بیرون آمدید. آنچه که می خوانید یک نوشته یا چیز دیکته شده ای نیست بلکه عقیده یک فرد مسلمان است از خداوند می خواهم مرگم را شهادت در راهش قرار دهد.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار.

التماس دعا

و السلام     بیست و سوم رمضان    24/4/1361

خواهشمند است پس از شهادت بخوانید. ان شاء الله

حسین غلامی فرزند علیرضا

 


شهید: احمد فاضلی شورکی

فرزند: حسن

شماره پرونده: 22111/61                                              کد شناسایی: 1551981

محل دفن: گلزار شهدای شهیدیه میبد

 

وصیت نامه شهید احمد فاضلی شورکی

22111/61-1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

« و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با درود و سلام فراوان به پیشگاه ولی عصر ( عج ) امام زمان و نایب برحقش امام خمینی یاری کننده مستضعفان و درود بر شهیدان گلگون کفن و رزمنده در جبهه های حق علیه باطل وصیت نامه ام به برادران و خواهران رزمنده و مسلمان ای آب و خاک این است کسیکه در راه خدا کشته می شود هرگز نمی میرد بلکه زنده است و نزد خدا روزی می خورد و کسیکه به جبهه حق علیه باطل می رود از روی آگاهی و ایمان قوی به آنجا می رود و هیچ زوری او را به جبهه نفرستاده است بلکه خود آن فرد است که به حرف خدا گوش داده و ایمان به الله را انتخاب کرده و به سوی آن پرواز می کند و زور در مورد ایمان معنا ندارد پس من وظیفه شرعی خود دانستم که با ایمانی که به خدا و روز قیامت داشتم پای به عرصه جهاد گذاشته و در راه خدا جهاد کنم که شاید خدا یاریمان کرد و توانستیم از گناهان پاک شویم و به وعده خودمان عمل کرده باشیم. خدایا ! ناامید نیستم من در خود به هیچ وجه لیاقت شهادت نمی بینم ولی آگاه هستم و می دانم که تو توبه پذیر هستی . . .

ای برادران و دوستان ! شهادت یک انتخاب است، انتخابی آگاهانه و مشتاقانه، حرکتی است شتابدار به سوی معشوق که نصیب هرکسی نمی شود. شما باید که خود شهید شوید تا فرزندانی شهادت طلب به بار آورید و بر شهید گریه جایز نیست. تسلیت نگویید و تسلیت نپذیرید بلکه تبریک بگویید و فقط به تبریک ها پاسخ بگویید تا روح شهادت طلب مسلمین هرچه بیشتر و بیشتر شکوفاتر شود. چقدر دورند از حقیقت کسانیکه دین را سپر جانشان ساخته اند در حالیکه سنت پیامبر و عترت به ما می آموزد که جان را سپر دین قرار دهید. عزیزانم تنها شهادت طلبی نمی تواند کارا باشد بلکه در کنار آن روح باید که فکری اسلامی و منسجم و مترقی و قوی وجود داشته باشد و این چیزی نیست بجز خط امام، خطی است کلی برای حرکت دائمی مسلمین و بر شماست که این فکر را که فکری مستقل و جدا از فکر احزاب و گروهها است افزایش دهیم و قوانین امام را بدون چون و چرا بپذیرید که سعادت ابدی در آن نهفته است و جهاد را فراموش نکنید که جهاد فی سبیل الله شکل تکامل مبارزاتی است.

و اما وصیتم به پدر و مادرم این است که از من راضی باشید چون در زندگیم خیلی به شما اذیت کردم و کارهایی که من کردم و باعث ناراحتی شما شد چشم پوشی کنید و از آن بگذرید و در مرگ من گریه نکنید که گریه شما مرا آزرده می کند پس شاد و خوشحال باشید تا روح من شاداب باشد و خواهرانم همگی از من راضی باشید و در مرگ من همچون زینب استوار و پایدار باشید و زینب وار عمل کنید.

و اما شما دوستان و رفقا امیدوارم که از بدیهای من بگذرید و مرا خوشحال کنید و از من راضی باشید دیگر عرضی ندارم.

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

احمد فاضلی

 


شهید: کمال فاضلی شورکی

فرزند: احمدعلی

شماره پرونده: 2212/61                                                کد شناسایی: 1551989

محل دفن: گلزار شهدای شهیدیه میبد

 

وصیت نامه شهید کمال فاضلی شورکی

2212/61-1/ش

بسم ا . . . الرحمن الرحیم

ای خدا من ترا ستایش می کنم همانطور که پیامبران ترا ستایش و حمد و ثنا می کردند و همانگونه ترا پرستش می کنم که بندگان مقرب تو را پرستش می کنند.

ای خدا ! ای رحمان ! ای رحیم ! ای پناه بی پناهان ! ای محبوب و معبود ! من تو را آنگونه که سزاوار آن هستی ترا ستایش می کنم. خدایا حمد و ثنایم را بپذیر و هدایتم بفرما.

بار ای خدای قادر متعال ! یاریم کن تا در راه تو با سپاه کفر به ستیز برخیزم و توفیقم بده تا در این راه شهد شهادت نصیبم گردد تا با جان دادن در راه تو بار گناهانم سبک گردد.

« و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل ا . . . امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »

با سلام بر قائم المنتظر المهدی ( عج ) که جهان در انتظار توست و با سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امید مستضعفان جهان امام خمینی و با درود به روان پاک شهداء جبهه های حق علیه باطل که با خون خود درخت اسلام را آبیاری کردند و سلام بر تو ای مادرم، ای اسطوره شهامت و شجاعت و ای که همواره برایم مادری نمونه بودی و همچون زینب با سختیها و مشکلات می جنگی. کاش توفیق می یافتم و شرح حالت را به عنوان زنی از زنان قهرمان می نوشتم تا سرمشق برای دیگران باشد. تو ای مادر شغل مادری فرزندانت را به خوبی انجام دادی و وظیفه ای که بر عهده ات بود به خوبی انجام دادی. مادر عزیزم تو گویی با تمام حرکاتت و با تمامی صبر و استقامت در برابر انبوه مشکلات به تمامی مادران درس می دادی و شما مادران در نزد خدای متعال خیلی قرب و منزلت دارید.

مادرم ! خود را شرمنده می دانم از اینکه نتوانستم ذره ای از این همه زحمات و محبتهای شما را جبران کنم. ای مادرم ! ای حامی دوران کودکیم ! و ای یادگار زندگیم ! از تو می خواهم که بعد از شهادتم که تنها راز و نیاز با خدا این باشد که خدایا این هدیه ناقابل را از من قبول فرما.

  مادرم ! ما سربازیم و باید حراست از این انقلاب اسلامی بنمائیم و برای حراست اگر لازم باشد جانمان را هم در این راه خواهیم داد که ما متعلق به خدا هستیم و بدان اگر در این راه کشته شویم زنده هستیم.

و در آخر ای مادر ! این جهان فانی را وداع می گویم تا سوی پروردگارم بال گشایم و از تو می خواهم که همچون گذشته از خود صبر و استقامت نشان دهی که خدا دوستدار و پشتیبان صابران است.

و چند کلامی سخن با تو گویم ای برادرم ! ای مربیم ! و ای که همچو استادی برایم سرمشق و نمونه بودی و ای که از گمراهی ها نجاتم دادی و آنچه وصیت من بر تو هست این است که همیشه پیرو خط امام باش که اگر اینگونه بودی هیچ خطری و انحرافی تو را تهدید نخواهد کرد بار دیگر هم می گویم که بایستی از امام پیروی کرد و الا مورد مؤاخذه خدای بزرگ قرار خواهی گرفت و رهنمودهای امام را با گوش و دل بشنو و با تمام وجود در انجام فرامینش کوشا باش.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

و السلام

کمال فاضلی شورکی

 


شهید: محمد فاضلی شورکی

فرزند: حسین

شماره پرونده: 11314/64                                              کد شناسایی: 1551990

محل دفن: گلزار شهدای شهیدیه میبد

 

وصیت نامه رزمنده شهید محمد فاضلی

11314/64-1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

 « انا لله و انا الیه راجعون »

« براستی و به حق همه از خدا آمده ایم و عاقبت ما بسوی خداست »

با عرض سلام به پیشگاه منجی عالم بشریت حضرت مهدی ( عج ) و نائب برحقش امام خمینی و با درود و سلام به امت با وفای ایران خصوصاً شما امت شهیدپرور میبد و با عرض سلام به رهبر شهرستان خودمان آیت ا . . . اعرافی و با عرض سلام به پدر و مادر خودم. ای مردم کسی نیستم که شما را وصیت و نصیحت کنم ولی تذکری دارم که به شما بگویم اولا ًاین که خود را تزکیه کنید و مبادا از پیروی امام امت دست بردارید و شما ملتی هستید که اسلام را زنده نموده اید و اکنون مسئولیت شما سخت تر است چون اسلام از هر طرف مورد حمله قرار گرفته است و باید همگی جان و مال را فدای اسلام کنید نه اسلام فدای جان و مال. جانی که عاقبت به سوی خالقش می رود و انسان در روی زمین کاری ندارد جان خود را به بهای خشنودی و رضایت خدا فدا کند و هر آن چه امام و روحانیون متعهد می فرمایند آن را عمل کنید و اسلام را غریب نگذارید. ای مردم اسلام و قرآن غریب هستند و هنوز چهره زیبای آن برای مردم و خودمان آشکار نشده است و این باید به دست خلیفه ا . . . که شما مردم هستید آشکار شود و باید موقعیتی درست کنید که تمام محرومان و مستضعفان نجات پیدا کنند و تمام سرکشان و مستکبران خوار و ذلیل گردند و از شما خواهران می خواهم که حجاب و عفت اسلامی خود را حفظ کنید و بدانید جامعه وابسته به عفت اسلامی است تا شما پیرو قرآن و فاطمه و زینب باشید جوانان ما که فرزندان پاک شما هستند عاشقانه به معشوق خود می روند.

پیام دیگرم این است که از قلیلی ( اندکی ) شماها می خواهم که خانه عنکبوت برای خود درست نکنید و بدانید که عاقبت جز هلاک شدن راهی ندارید و به داد اسلام برسید و بدانید که خدا محتاج به استعانت و عبادت شما نیست، اگر دین او را یاری نکنید او دینش را به امنی دیگر می سپارد، می خواهم بگویم بیشتر یاری کنید و جبهه ها را پر کنید تا شهداء و خانواده هایشان را از خود راضی نمایید تا خدا از همه شما راضی باشد. پیام من به شما منافقان و کوردلان این است بروید گم شوید بدانید که اگر هر مکر و حیله ای در برابر خدا بندید علیه خودتان استفاده می شود و تو ای ابرقدرت غرب آمریکا و شرق بدانید که کور خوانده اید که می توانید آتش اسلام را خاموش کنید اگر تمامتان متحد شوید و بخواهید کوچکترین لطمه ای بزنید شکست می خورید و از شما مردم می خواهم که نفرت و دشمنی خود را با اینان زیاد کنید چون دشمن خدا هستند، و از شما می خواهم هر چه شما کردید امام و روحانیت متعهد که رمز پیروزی اسلام همین است و وحدت خود را محکمتر کنید و از جنگ و جدالها مابین خودتان بپرهیزید و تا می توانید قلب مولایمان را خشنود گردانید و به شما ای پدر و مادرم تبریک عرض می نمایم و لیکن خود اقرار می کنم که نتوانستم دین خود را نسبت به شما ادا کنم و از شما خواهش می کنم از شهید شدنم ناراحت نباشید و حتی اگر بدنم را نیافتید و یا ناقص و سوخته یافتید خوشحال تر باشید و مانند زینب و زین العابدین در مورد قاسم و علی اصغر عمل کنید و از برادرانم می خواهم که مرا ببخشید چون می دانم که برادر خوب برایشان نبودم و از خواهرانم طلب رضایت می کنم و ارز شما تمام مردم طلب رضایت می کنم.

والسلام

ومن ا . . . التوفیق

برادر رزمنده محمد فاضلی

 


شهید: محمدرضا فروزان

فرزند: عباس

شماره پرونده: 22605/61                            کد شناسایی: 1564498

محل دفن: گلزار شهدای فیروزآباد میبد

 

وصیت نامه شهید محمدرضا فروزان

22605/61ـ1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

« و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »

بسم رب الشهدا

با عرض سلام به پیشگاه حضرت بقیه الله ارواحنا فدا و سلام و درود بر شهدای به خون خفته انقلاب از صدر اسلام تا عصر امام خمینی.

اینک وصیتنامه خویش را آغاز می کنم:

السلام علیک یا ابا عبدالله ـ سالار شهیدان ! خوشبختم از آنجا که سعادت شرکت در حماسه جویان کربلا را یافتم و در میان رزمندگان اسلام برای فتح کربلا مسیر انسانیت و معنویت و پیوستن به لقاء الله معبودم به من چشم و گوشی داد تا با استعداد خویش میان سنگلاخها و راههای پرپیچ و خم و فراز و نشیبهای دنیوی راههای شیطانی را از هوای نفس جدا ساخته صراط مستقیم را برگزینیم و سعادتی جاودانه انتخاب کنم.

پروردگارا ! تو میدانی به این جا آمده ایم تا با نثار خون خویش علم کفر و نفاق را سرنگون ساخته و پرچم پرافتخار ” لا اله الا الله “ را در سطح جهان به اهتزاز درآوریم و به ظلم و کفر جهانخواران شرق و غرب خاتمه دهیم و اما از خدای بزرگ و امام زمان و ائمه معصومین این استدعا را دارم که رزمندگان اسلام با کلیه قوای مسلح و همه پویندگان راه حق و حقیقت را یاری فرموده و در جنگ با کافران پیروز گردانده امید آن دارم که ایزد منان به رهبر کبیر انقلاب و جانبازان راهش عمری طولانی عطا فرماید تا رسالت تاریخی و مسئولیت خطیر خود برای ارشاد و رهبری جامعه تا ظهور حضرت مهدی حفظ نماید.

و تو ای حزب الله ! ای موج پرخروش ! ای دریای بیکران ! ای شیران بیشه نبرد ! بخروشید و بغرید که با استقامت خویش شرق و غرب را به حیرت وا داشتید و اینک وظیفه ای بس سنگین، راهی طولانی و مسئولیتی بزرگ بر دوش نهاده اید و در انتظار خدای بزرگ و شهدای به خون خفته که در مقابلتان صف آرایی کرده اند در حال امتحان به سر می برید بکوشید که یا خط سرخ حسین را برگزینید و یا زینب وار یزیدیان را رسوا کنید و بدانید آنگاه پیروزید که اثری از ظلم نماند و کاخ کرملین و کاخ سفید واشنگتن را به حوزه های علمیه مبدل ساخته و به جای فرمانروایی یزید صفت چون کارترها و ریگانها، برژنفها و امثال آنها را کنار زده و حاکمیت ولایت فقیه که همانا حاکمیت الله است مستقر گردانید و اما عاجزانه از امت شهیدپرور و مسلمانان جهان تقاضا دارم امام و روحانیت را تنها نگذارید که اگر امام را تنها گذارید از کوفیان هم بدترید و این خواست آمریکا و ابرقدرتها است.

پیامی دارم به خواهران و برادران محصل و دانشجویان عزیز: شما ای سرمایه های کشور ! ای نسل جوان ! بکوشید و مدارس و دانشگاهها را همچون فیضیه درآورید و پیوند خود را با روحانیت قطع نکنید. دیگر آنکه اجازه توطئه و رشد و نمو به ابرقدرتها و ایادی از خدا بی خبرشان در داخل کشور ندهید و به هیچ وجه از صحنه خارج نشوید که خدا با ماست.

« ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم »

به امید پیروزی نهایی رزمندگان اسلام بر ظلم و کفر جهانی

خداحافظ

مورخ: 28/12/1360

محمدرضا فروزان

 


شهید: علی فلکیان

فرزند: غلامرضا

شماره پرونده: 10050/60                                             کد شناسایی: 1569587

محل دفن: گلزار شهدای شهیدیه میبد

 

وصیت نامه شهید علی فلکیان

10050/60-1/ش

بنام خدا

« انا لله و انا الیه راجعون »

« یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدح فملاقیه »

« ای انسان غافل مشو از آن روزی که به نزد پروردگار خویش حاضر می شوی ».

با درود به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی و یاران باوفایش. از خداوند متعال می خواهم شهادت را که نزدیکترین راه رسیدن به اوست به من عطا فرماید و مرا زیر لطف و پوشش خود قرار دهد هرچند بنده هایی هستیم ناچیز ولی از رحمت خداوند چه می دانیم که رحمت او تا چه اندازه است؟برادرانم ! محکم باشید و در راه خدا جهاد کنید و همیشه و در هر لحظه خدا را به یاد داشته باشید چه در همان لحظه که خدا را فراموش کردید به اشتباه نزدیک شده اید. تنها باید کارهایتان برای رضای خدا باشد و تصمیمتان برای رضای خدا باشد و فکرتان برای رضای خدا باشد حرفهایتان برای رضای خدا باشد و سخنانتان برای رضای خدا باشد و خلاصه لحظه به لحظه عمرتان برای رضای خدا باشد.

و اما تو ای مادر که خودت به من انا لله و انا الیه راجعون را آموختی. آموختی که همه مان از آن خدائیم و به سوی او باز می گردیم پس از شهادت من نگران مباش و شکر خدا را به جا آور که همچون نعمتی را به تو داده است.

و تو ای پدر که برای من زیاد زحمت کشیدی از تو می خواهم که پس از شهادتم اینهایی که روشنفکر و مترقی هستند وقتی به نزد تو می آیند به آنها اعتنایی نکنی ( چه ) همه اینها منافق هستند ( و یا ) کافرند. و ای برادرم کاظم فلکیان وقتی که بچه ها در مسجد گرد هم می آیند از آنها استقبال بکن و به آنها بگو که شهیدان همیشه در قلب ما زنده هستند و برادرم کاظم فلکیان به تو وصیت می کنم که بدهکاریهایم را بپردازی و چون من جز آن زمین چیز دیگری ندارم آن را بردار و بدهکارهای مرا بپرداز و ای برادر به هیچوجه درس را ترک نکن. و به برادران و خواهران و پدر و مادرم سلام می رسانم. دیدارمان در روز قیامت.

و السلام علیکم                                              علی فلکیان                                     2/10/1360     

 


شهید: حسین فلاح مهرجردی

فرزند: محمود

شماره پرونده: 14845/67                                              کد شناسایی: 1571182

محل دفن: گلزار شهدای مهرجرد میبد

 

وصیت نامه شهید حسین فلاح مهرجردی

14845/67/1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

« ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بینان مرصوص »

گر مرد رهی میان خون باید رفت

از پای فتاده سرنگون باید رفت

با درود بر فخر عالم امکان محمد مصطفی ( ص ) و با تهنیت بر امیر مومنان علی ( ع ) و با سلام بر فاطمه زهرا (س ) و بر فرزندان پاکشان حسن و حسین ( ع ) و با نثار خالصانه ترین سلامها خدمت آقا امام زمان ( عج ) و نائب برحقشان امام امت و سلام بر امت شهیدپرور و با طلب مغفرت از درگاه ایزد منان. مولاجان ! شرمنده ام در برابر رحمتت، آری گناهان من در مقابل عفو تو ناچیز است. ربا ! چگونه از درگاهت طلب عفو کنم در حالیکه آقایم حسین ( ع ) با بدنی پاره و بی سر باشد و من فردای قیامت با گناهانم در مقابل دریای عظمتت سربلند نمایم. ای عزیزان ! هیچ چیز در خاطرم نیست جز وصایای شهیدان اما این عبد عاصی نکاتی را متذکر می شوم که ” ان الذکری شفیع المومنین “:

امت مسلمان ! و ای کسانیکه برای تجلیل آمده اید ما را به مکتبتان و مولایتان قسم اگر احساس مسوولیت در مقابل خون شهدا دارید اول جبهه ها را حفظ کنید کجایند آن مدعیان که می گفتند ما مومنیم امروز روز امتحان است و روز به مرحله اجرا درآوردن ادعاهاست برخیزید و نگذارید اسلحه عزیزانتان روی زمین بماند، سلاح آنان را برداشته و به لشکر مولا بپیوندید، بیائید سجاده نماز را در سنگری پهن کنید که در آن عشق امام موج می زند، بیائید و همگام جوانانی شوید که برای وصال به معشوق شهادت را با روی باز در بغل می گیرند خدا را شاهد می گیرم از هنگامی که با حال و هوای جبهه آشنا شدم مرگ در بستر را ننگ می شمردم و همواره آرزوی شهادت را داشته ام ولی چه کنم که نفس اماره من مانع از رسیدن من به خدای من است. و دیگر از مردمی که توانایی آمدن به جبهه را ندارند توصیه می کنم که سنگر با پایگاه را محکم نگه داشته و نگذارید با دسیسه دشمنان اسلام خون شهیدان پایمال شود که فردای قیامت مسئولید. در جماعت ها و دعای کمیل و ندبه و توسل و جلسات قرآن شرکت گسترده داشته باشید. از دانش آموزان هم می خواهم که با خوب درس خواندنشان از زحمات مدیران و دبیران تجلیل به عمل آورند و راه خودکفایی کشور نوپای اسلامی را هموار سازند.

و شما ای پدر و مادر عزیزم ! شما سالها با زحماتتان راه برای درس خواندن و فراگرفتن قرآن من هموار نمودید. اگرچه من فرزند ناسپاسی بودم و قدر زحمات شما را نمی دانستم با این حال می خواهم که مرا حلال نمایید و از من راضی باشید که موجب رضای پروردگار از من شود و از شما می خواهم به دیگران پدران و مادران گوشزد کنید مبادا جلوی فرزندانشان را بگیرند به خدا قسم باید در روز محشر در پیش فاطمه زهرا ( س ) شرمگین و سرافکنده باشند و در آنوقت جواب زینب کبری ( س ) را چه خواهند داد. امروز ندای هل من ناصر حسین زمان بلند است که فرمودند: امروز ایران کربلا است، امروز عاشوراست. حسینیان آماده باشید بیایید همگان به این ندا لبیک گویید تا شهید کربلا سید الشهدا از شما راضی باشد و همینطور شما برادران و خواهرانم ! امیدوارم اگر شما را آزرده خاطر کردم مرا حلال کنید و از جانب پروردگار برای این بنده گنهکار طلب آمرزش کنید. در مرگ من به یاد فرزند زهرا ( س ) گریه کنید. از شما می خواهم که فرزندان صالحی را تربیت نموده و تحویل جامعه اسلامی دهید. در مورد نمازهایم خود تصمیم بگیرید و سه روزه قضا دارم که برایم بگیرید.

در پایان از تمامی برادران خصوصاً همکلاسهایم و برادران هیئت تشکر و قدردانی می کنم که اینجانب را در اوامر خیر رهنمون بوده اند و اگر خاطرتان را آزرده ام مرا حلال کنید. برادران ! بکوشید تا جامه ذلت نپوشید و از برادران پایگاه هم می خواهم که خالصانه برای خدا کار کنند که کار برای خدا دلسردی ندارد و مرا هم حلال نمایید.

« اللهم اغفر لی و لوالدی و للمومنین یوم یقوم الحساب »

خداوندا ! مرا و پدر و مادرم را و مومنین را در روزی که حساب برپا می شود بیامرز.

قرآن کریم

و السلام علی عباد الله الصالحین

امضاء: حسین فلاح مهرجردی


شهید: عبدالرضا فلاح مهرجردی

فرزند: محمدعلی

شماره پرونده: 14850/67                                              کد شناسایی: 1571186

محل دفن: گلزار شهدای مهرجرد میبد

 

وصیت نامه شهید عبدالرضا فلاح مهرجردی

14850/67/1/ش

بسمه تعالی

« و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »

« گمان نبرید کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده اند بلکه زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی می خورند ».

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با سلام و درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی و منجی عالم بشریت آقا امام زمان ( عج ) و با سلام بر رزمندگان اسلام و دلیرمردان انقلاب شکوهمند اسلامی و نابود کننده تمام کفار و برکننده ظلم و ستم و با سلام بر شهیدان راه خدایی که با نثار خون و هدیه کردن جان خود و همچنین زنده کردن یاد شهدای کربلا و درخت انقلاب وصیت نامه خود را با چندین پیام هم برای مردم شهیدپرورانم و هم برای خانواده گرامی و عزیزم. اولین پیام من درباره خواهرانم می باشد، پیام من به خواهرانم مانند پیام دیگر شهیدان می باشد که به خواهرانم توصیه کرده اند و آن پیام این می باشد خواهرانم سیاهی چادر تو کوبنده تر از خون سرخ من است پس ای خواهر من به این پیام شهدای اسلام جامه عمل بپوشان و یک حجاب اسلامی رعایت کن. دومین پیام من درباره برادران می باشد که در پی ناموس خواهران نروند زیرا که ما انقلاب کردیم یعنی اینکه خود را آزاد ساختیم و از زیر بار ظلم و ستم در آمدیم پس باید خود را چنان بسازیم که در مقابل امام و پیامبر در روز حساب خجالت زده نشویم و بتوانیم به روی آنها نگاه کنیم پس انشاء الله و با امید خدا بتوانیم یک روزی خودمان را بسازیم و سومین پیام من به پدر و مادرم می باشد که وقتی خبر شهادت مرا شنیدند ناراحت نشوند بلکه با این خبر باید خوشحال شوند زیرا که انسان یک مرگ بیشتر ندارد پس چه بهتر است که انسان در راه خدا جان خود را نثار این اسلام و انقلاب کند و دیگر اینکه می دانم ای مادر و پدر ! چقدر زحمت درباره من کشیده اید تا من بزرگ شده ام و یک دفعه خبر شهادت مرا شنیده باشید خیلی مشکل است اما من فکر می کنم که این زحمتی که شما کشیده اید بیشتر از آن مشکلی نیست که اهل بیت تا به ثمر رساندن اسلام کشیدند و باید خوشحال باشید که فرزند خودتان را تقدیم این اسلام کرده اید. و اما چهارمین پیام من درباره کسانی می باشد که اگر در درجه اول می توانند به جبهه بیایند و هم دوش با رزمندگان دیگر به نبرد برخیزند اما اگر نمی توانند در پشت جبهه به یاد رزمندگانی که در جبهه هستند باشند و هیچ موقع نسبت به جبهه و جنگ بی تفاوت نباشند زیرا از این بی تفاوتی دشمنان  اسلام استفاده های زیادی می کنند و لطمه بسیاری به این اسلام وارد می شود و همچنین یکی دیگر از سفارشات بنده این است که در مراسم کمیل و نماز جمعه و نماز جماعت شرکت کنند و هرگز پایگاههای محل را خالی از نیرو نگذارند. و در آخر وصیت نامه خود از برادران و خواهران عزیز می خواهم اگر از من دلتنگی دارند به بزرگی خودشان ببخشند و همچنین به والدین گرامیم و خویشاوندانم می خواهم اگر از من خطایی دیده اند ببخشند و از مادر عزیزم می خواهم شیرش را بر من حلال کند و در آخر بنده مقداری پول از عموی خودم طلب دارم که وقتیکه او دارد و داد خرج جبهه و جنگ و کارهای خیر شود.

و السلام ـ مورخه 6/1/1367      خدا نگهدار

عبدالرضا فلاح مهرجردی

 


شهید: محمدجواد فلاح ( وحیدی )مهرجردی

فرزند: خداداد

شماره پرونده: 32248/61                                            کد شناسایی: 1571191

محل دفن: گلزار شهدای مهرجرد میبد

 

وصیت نامه شهید محمدجواد فلاح ( وحیدی )

32248/61-1/ش

بسم رب الشهداء

السلام علیک یا ابا عبدالله

« اللهم انی اسئلک ان تجعل وفاتی قتلافی سبیلک تحت رایه نبیک و اولیائک »

سلام و درود بر تو باد ای آزادمرد، بر سلاله پاک انبیاء و درود ما بر تو ای حامی مستضعفان ، درود بر تو ای در هم شکننده بتها و بتکده ها، سلام بر تو ای رهایی دهنده امت از قید استعمارگران، درود بی پایان ما بر تو ای خمینی رهبر امت و سلام بر شما ای امت مبارز و خستگی ناپذیر و درود و سلام بر شما شیرزنانی که فرزندانی پاک و صالح در دامن پرورانده و در سر، جانبازی و فداکاری در مسیر الله و سرور شهیدان بدانها آموختید و در پایان درود و سلام بر شما ای رزمندگان اسلام و ای سربازان امام زمان ( عج ).

بر شما باد ای امت رزمنده که در مسیر الله و خط رهبری و ولایت فقیه گام برمی دارید غفلت شما موجب نفوذ استعمارگران و به بند کشیدن و اسارت گرفتن شما و رجعت به دوران جاهلیت می باشد. بر شما باد ای امت که ندای پیامبرگونه امام و حامی مستضعفان را پاسخ گو باشید و تنها و تنها در مسیر او که همانا مسیر انبیاء عظام است گام بردارید. بر شما ای امت قهرمان که حامی و یاور و همرزم بالهای امام امت یعنی روحانیت باشید، روحانیتی که هیچگاه راضی به استعمار ماها نمی باشند و آگاه باشید که شکست روحانیت یعنی شکستن بال امام امت خمینی کبیر و شکست امام یعنی خارج شدن و منحرف شدن از اسلام اصیل.

پدر و مادران عزیز ـ خواهران و برادران محترم فراموش نکنید که حمایت شماها از برادران جانباز ارتشی و سپاهی و بسیجی است که به آنها در این رزمگاه و در این کربلای حسینی اطمینان می دهد و آنها را در مقابله با این مزدوران و دشمنان دین و قرآن و الله هرچه بیشتر معصوم تر می گرداند و امید آنها خبر پیروزی نهائی را هرچه زودتر به وسیله این ارتشیان الله و حامیان قرآن و سربازان امام زمان شنفته و نماز پیروزی را در کربلای معلی به رهبری قائد عظیم الشان حضرت امام برپاداشته و هرچه زودتر پرچم لااله الا الله را بر فراز بیت المقدس عزیز در اهتزاز ببینیم. آمین یا رب العالمین.

وصیت نامه به ابوی و والده عزیزم:

بر شما باد به صبر و استقامت زیرا خداوند در قرآن کریم می فرماید: ان الله مع الصابرین و به این افتخار و رحمتی که خداوند بر شما نازل گردانیده است اجر بنهید زیرا هر پدری پدر شهید و هر مادری مادر شهید نمی تواند بشود این رحمت و نعمت و سوغاتی است که خداوند نصیب شما گردانیده است. پدر و مادر عزیزم ! اگر تاکنون نتوانستم فرزندی لایق برای شما باشم امید آنکه خداوند از گناهان این بنده عاصی درگذشته و قلم عفو بر گناهانم بکشد و از شما می خواهم که مرا از دعای خیر فراموش نکنید. برادرم محمدصادق و محمدرضا و ای خواهران محترمم شما هم به وظیفه ای که الله برایتان تعیین کرده است کوشا باشید تا مبادا خشم و غضب الله شامل حالتان بشود و ای برادران ! شما هم به جبهه ها بیایید.

ابوی و والده عزیزم ! مقداری پول در بانک صاحب الزمان و کلیه وجه هایی که دارم به فقرا، مساکین و ایتام بدهید تا شاید توشه ای برای آخرتم باشد. در پایان همگی شما را به الله می سپارم و از کلیه برادران و خواهرانی که اهانتی نسبت به آنها روا داشته ام خواهان اغماض و عفو می باشم.

بار الها ! گناهانم را به آبروی محمد و آل محمد ( ص ) ببخشای و مرا در جوار رحمت خود قرار بده. آمین یا رب العالمین.

فرزندتان: محمدجواد وحیدی

5/9/1360

 


شهید: محمدرضا فلاح مهرجردی

فرزند: محمود

شماره پرونده: 22824/61                                           کد شناسایی: 1571193

محل دفن: گلزار شهدای مهرجرد میبد

 

وصیت نامه شهید محمدرضا فلاح مهرجردی

12824/61/1/ش

به نام الله پاسدار خون شهیدان

با یاد خدا و با نام الله و برای خدا وصیتم را آغاز می کنم:

« من طلبتی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلی دیته و من علی دیته فانا دیته »

حدیث قدسی

« هرکس مرا طلب کند می یابد و هرکس مرا یافت می شناسد و هر کس مرا شناخت عاشقم می شود و هرکس عاشقم شد عاشق او می شوم و هرکس عاشقش شدم را می کشم و هرکس او را کشتم خونبهای او بر من واجب است و هرکس خونبهایش با من است من خود خونبهایش هستم ».

خدایا ! تو را به عزت و جلالت قسم می دهم که مرا جزء دسته بالا قرار بده.

باری ملت قهرمان ! هم اکنون که وصیت من را می شنوی بدانید که ما به خاطر آب و خاک کشته نشده ایم بلکه جان ناقابل خود را در راه اسلام عزیز فدا کرده ایم. سلام و درود بی پایان خدا بر خانواده های شهدا. پدر عزیز و مادر ارجمندم به شما تبریک می گویم که من توانستم از امتحان سرافراز ( بیرون ) بیایم. ای خواهری که هم اکنون در گوشه ای نشسته ای و به وصیت من گوش می دهی بدان که آرزویم در تمام دوران بلوغ و نوجوانی خالی بودن جامعه ای از بی حجابی و یا بی عفتی بود که خوشبختانه از نظر خودم و متاسفانه از نظر جامعه این آرزوی خود را به گور بردم.یادم نمیرود روزی که مامور گشت در امامزاده بودم رسیدم به خواهری که خون هزارها شهید را با خونسردی هرچه تمامتر پایمال می نمود و با سنگدلی هرچه تمامتر آن مکان مقدس را با ول دادن چادر خود و نشان دادن محرمات خود هر جوان غیرتمندی و هرچه انسان غیوری را خونش به جوش می آورد و بر حسب احساس مسئولیت و با لحنی که خدا می داند خجالت کشیدم گفتم خواهر ! زیارت مستحب است اما حفظ حجاب واجب و بی درنگ دور شدم و از پشت سروصدای فحش ناسزائی بلند شد. خواهر عزیز ! حجاب سنگر توست پس این سنگر را به هیچوجه رها نساز که کوبنده تر از خون شهید است. ای شیعه علی ! ای رهرو فاطمه ! ای کسی که ادعای شیعه بودن می نمایی ! برپاخیز و ریشه هرزگی را از درون جامعه ات با یاری خدا و در ظل توجهات حضرت مهدی ( عج ) و در زیر سایه نائب بزرگوارش قاعد اعظم، مجاهد اکبر، امید مستضعفان، دشمن مستکبران، موج خروشان، تجسم عینی ایمان و مرجع عالیقدر، حضرت آیت الله جناب نائب الامام، الامام خمینی که سایه ایست بر سر مسلمانان جهان تا انقلاب مهدی مستدام باد بکن.

پدر عزیز ! گریه مکن و مادر گرامی ! شیرت را حلالم کن که شیرت من را به اینجا رساند و نان حلال پدرم بود که با خون جگر و با پینه دستش به من داد و چنین ثمره ای را دید.

دیگر عرضی ندارم. با کسب رضایت از والدین شهدای مهرجرد اگر اجازه دادند من را هم پهلوی شهیدان در امامزاده دفن کنید و اگر نه هر کجا صلاح دانستید. مقداری پول دارم که 50 تومان نذر امام رضا و 50 تومان نذر امامزاده و 50 تومان نذر امام حسین کرده ام که اگر انشاء الله راه کربلا باز شد و موفق به زیارت شدید بپردازید. خمس و زکوه آن را نیز بپردازید.                                                    با عرض معذرت

همه با هم یکصدا از صمیم قلب فریاد بزنید:

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی تو را به جان مهدی خمینی را نگهدار

الحقیر: محمدرضا فلاح مهرجردی

مورخ: 11/4/1361

 


شهید: کرمعلی فلاح یخدانی

فرزند: احمدعلی

شماره پرونده: 18788/62                                             کد شناسایی: 1571882

محل دفن: گلزار شهدای یخدان میبد

 

وصیت نامه شهید کرمعلی فلاح یخدانی

18788/62-1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

« ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیل صفاً کانهم بنیان مرصوص »

قرآن کریم

« به درستی که خداوند دوست می دارد کسانی که در راهش چون دژهای استوار پیکار می کنند ».

معبودم الله، مکتبم اسلام، کتابم قرآن، حزبم حزب الله، رهبرم روح الله. خداوند را سپاس می گویم که مرا در این برهه از زمان به دنیا آورد و به من توانایی داد تا در صف جندالله قرار گیرم. خمینی را درود می فرستم و او را از صمیم قلب دوست می دارم زیرا که مرا آنچنان رهبری نمود تا به محبوبم الله رسیدم. آن گلوله را دوست می دارم که قلبم را سوراخ سوراخ می کند و آن خمپاره و ترکش را دوست می دارم که پیکرم را پاره پاره می کند چرا که مرا از این خاکدان پست رهایی می بخشد و به لقاء الله پیوند می دهد.

و اکنون باز یوم الله دیگری است، حماسه عاشورای ( سال ) 60 هجری تکرار شده است، حسین زمان ما خمینی ندای هل من ناصر ینصرنی سر داده است. اینک ما می گوییم حسین و ( اگر آنجا کسی ) ندای تو را لبیک نگفت ما پیروانت در فضای گرم و خونین ایران زمین دست مردانگی مشت کرده و به ندای غریبیت لبیک می گوییم. حسین جان و ای مکتبم اسلام لبیک، ای خمینی رهبر و پیشوایم لبیک و این است طریق عاشقان حقیقی خداوند. تو شاهدی از آن لحظه ای که از خانه مان خارج شدم فقط به خاطر تو و برای رضای تو آمدم برادرم و خواهرم و مادرم و دوستانم را ترک گفتم زیرا عشق من به تو مهمتر و مهمتر از دوستی آنان بوده و خداوندا ! این شهادت را به بزرگی خودت از من قبول گردان و مادر جان ! مرا ببخش که خیلی پسر بدی در خانه بودم و بداخلاقی می کردم مرا به بزرگی خودت ببخش و برادر جان ! نمازهای قضا دارم و روزه هم همینطور، قضای آنها را برایم بگیرید و صحبتی با خانواده خودم دارم و صحبت من این است که صبر داشته باشید و به محض شنیدن خبر شهادت من لباس سیاه به تن نکنید، خوشحال باشید، شیرینی بدهید چون به گفته شهداء شهادت در راه خدا بهتر از عسل برای من می باشد، مبادا ناراحتی کنید چون از ناراحتی شما دشمن خوشحال می شود و هرکس طلب من دارد به مادرم رجوع کند و از آن دریافت دارد و از تمام دوستانم عاجزانه تقاضا می کنم که مرا ببخشید. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار.

پسر ناقابلتان: کرمعلی فلاح           1/5/1362        

 


شهید: مرتضی فیاضی

فرزند: محمد

شماره پرونده: 22974/61                                             کد شناسایی: 1573245

محل دفن: گلزار شهدای بارجین میبد

 

وصیت نامه مرتضی فیاضی

22974/61-1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم رب الشهداء

انا لله و انا الیه راجعون

« و لاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله امواتا بل احیاء و لکن لاتشعرون »

سلام بر مردم میبد، سلام بر پدران و مادران امانتدار که امانتشان را به صاحب اصلیش برگردانیدند و توانستند فرزندانشان را حسین روانه جنگ با کفار بفرستند.

با نام خدا کلامم را شروع و بعد به شما ملت متدین و قهرمان بگویم که درود بر شما که همچون کوه راسخ در مقابل این ابرقدرتهای شرق و غرب ایستادید و بدین سان نشان دادید که ما مسلمانیم و هم ایرانی. ما مسلمانان جهان سلاحی داریم که هیچ ابرقدرتی نمی تواند ضد آن را بسازد آنهم ایمان است که ما جوانان، پیرمردان و حتی کودکان تا آخرین قطره خونی که در رگهای ما در جریان باشد در مقابل با دشمن خواهیم جنگید و به شما ملت قهرمان بگویم من یک پیام همانند پیام برادرانم دارم که پشتیبان روحانیت اصیل جامعه باشید، این روحانیت بود که اولین سینه خود را جلوی تیر دشمن قرار داد و فریاد زد که ما باید آزاد باشیم و آزاد هم گشتیم هرچه شما کردید روحانیت اگر روحانیت نبود نه اسلام و نه ایران هیچکدام نبودند و بگویم من که شهید شدم من که جانم را فدا کردم برای فامیلهای خود نکردم من شهید یک طایفه نیستم من شهید جهانم من شهید مستضعفانم و مسلمانان جهانم. من می گویم اسلام بیاید در تمام عالم ربانی پیاده شود ولو اگر به قیمت خون باشد که ما ایرانیان و مسلمانان حاضریم. و درود فراوان به پدران و مادرانی که فرزندانشان را روانه جنگ می کنند و به فریاد حسین زمان لبیک می گویند این پدرها و مادرها فردای قیامت سرفرازند در جلوی رسولشان در جلوی امامشان و . . . و شما ای ملت ! مبادا خون این جوانان را پایمال کنید، مبادا رسم این شهیدان را محو کنید، ما در مرزهای کشور می جنگیم تا دشمن اسلام را نابود کنیم مبادا شما در مملکت خلاف قانون عمل کنید کاری نکنید که دوباره ملتی فقیر و تهیدست بوجود آیند و شما ای جوانان اسلام ! ای جوانان انقلابی ! به داد ملت مستضعف برسید، به کشاورزان این مملکت برسید، حق مستضعفین را از مستکبرین و اربابان گرفته و به صاحبانش پس بدهید تا انشاء الله هرچه زودتر مهدی ظهور کند، تمام شهیدان از مستضعفین هستند به داد آنها برسید. در اینجا از تمام فامیلهایم و دوستانم و دبیران عزیزم و همکلاسیهایم می خواهم که اگر اشتباهی از من سرزده مرا ببخشند. خداحافظ، خدا یارتان باد، به امید پیروزی کامل. و وقتی کربلا سر قبر حسین، سر قبر ابوالفضل، سر قبر علی اکبر و یارانش رفتید یادی از ما رزمندگان هم بکنید چون ما همه عاشق حسین بودیم.

به امید روزی که خبرنگار ما در کربلا در کنار قبر حسین بگوید ما هم اکنون در کربلا در گوشه قبر حسین با شما صحبت می کنیم.

فرزند شما: مرتضی فیاضی

 


شهید: محمدحسین فیاضی بارجینی

فرزند: حسین

شماره پرونده: 22973/61                                             کد شناسایی: 1573321

محل دفن: گلزار شهدای بارجین میبد

 

وصیت نامه شهید محمدحسین فیاضی بارجینی

22973/61-1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

« ان الله اشتری من المومنین بانفسهم و اموالهم بان لهم الجنه »

« بدرستیکه خدا خرید از مومنین جان و مالشان را و در عوض ایشان بهشت را ارزانی داشت ».

خدایا ! تو خود شاهد باش که من هدفی جز اسلام و قرآن نداشتم و تنها بخاطر تو قدم در این راه برداشتم و راه پرشکوه و مسیر گرانبهای شهادت را انتخاب کردم.

خدایا ! از تو می خواهم شهادت مرا در راه تو بپذیری. درخت انقلاب احتیاج به این خونها دارد، نهال انقلاب برای رشد نیاز به خونهای گرانبهای شهدا دارد. برادران من خون من و شما در مقابل عظمت و بزرگی اسلام هیچ است و بسی برای من افتخار است که جان ناقابل و کم ارزشم را در این راه فدا کردم و توانستم با خون خویش تا اندازه ای به اسلام و قرآن و امام امت خدمت کنم. هدف ما از آمدن به جبهه برادران کشتن صدام نیست که هرکس این هدفش باشد راه اشتباه رفته است، هدف ما از آمدن به جبهه گرفتن بغداد و بصره نیست، هدف ما از آمدن به جبهه جنگ حق علیه باطل شهادت نیست بلکه تنها هدف ما ­­الله­­ و تنها هدف ما­­ رضای تو و خدمت به اسلام­­ است.

در این راه پرشکوه یکی از بزرگترین سعادتها که نصیب ما می شود شهادت در راه تو می باشد که من در این راه قدم نهادم و شهادت در راه تو را با آغوش باز پذیرفتم.

و حال ای پدر و ای مادر ! بدانید که هرکس نمی تواند و سعادت ندارد که پدر شهید باشد و ای مادر تو هم بدان که هر مادری نمی تواند مادر شهید باشد بلکه شایستگی می خواهد و این بزرگترین افتخار است و هرکس نمی تواند دارای مقام شهادت شود و به این مرحله برسد و به چنین سعادتی برسد بلکه شهید شایسته و دارای شرایط عالی و اسلامی است که به چنین مقامی می رسد و ای مردم ! این را نیز بدانید که به نیایشها و دعاهای شما مردم شهیدپرور است که چنین پیروزیهای عظیم نصیب رزمندگان اسلام می شود پس هرچه کردید نماز جماعت را ترک نکنید، در نماز جمعه شرکت نمائید، هرچه باشکوهتر دعای کمیل برگزار کنید، دعای توسل و زیارت عاشورا را زیاد بخوانید و برای امام و فرج امام مهدی و برای رزمندگان دعا نمائید که واقعاً به دعاهای شماست که امام زمان در جبهه حضور دارد. برادران ! خدا در جبهه های ما هست و برای ما پیروزی می آفریند خدا انشاءالله سایه پر افتخار امام را بر سر شما کوتاه نگرداند.

پدر و مادر و ای برادرانم ! شما در پشت سر جنازه و مجلس ترحیم من گریه نکنید که گریه کار درماندگان است. شهادت پیروزی است و من به این مرحله رسیده ام پیروزی گریه ندارد برای پیروزی باید خوشحال بود و شادی کرد، در تشییع جنازه و مجلس ترحیم من شیرینی بدهید. از شما مردم غیورپرور می خواهم نگذارید سنگر ما خالی بماند، بسوی جبهه ها بشتابید و تا پیروزی نهایی کوشش کنید و نگذارید اسلام و قرآن و امام تنها بماند.

پدر و مادر و ای برادرانم ! از من راضی باشید و مرا حلال نمائید که میدانم در دوران کودکی شاید بر اثر نادانی شما را آزرده باشم. از تمام اهل محل و خویشان و قومان برایم حلال بودی بطلبید و از همکلاسانم نیز همینطور. هرچه کردید امام را، امام را، امام را فراموش نکنید که انشاءالله خداوند این مایه برکت و عظمت را تا انقلاب مهدی نگه دارد و هرچه کردید با منافقین برخورد جدی داشته باشید که منافقین از کفار بدترند.

مرگ بر آمریکا­­­  مرگ بر ضد ولایت فقیه­­ ­ 

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

پدر و مادر و برادرانم ((( وعده ما در روز محشر در بهشت ))).

5/2/1360


محمدحسین فیاضی بارجینی

 


شهید: ابوالفضل قادری میبدی

فرزند: نصراله

شماره پرونده: 23037/61                                           کد شناسایی: 1577047

محل دفن: گلزار شهدای بشنیغان میبد

 

وصیت نامه شهید ابوالفضل قادری میبدی

23037/61/1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

« ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون

 و یقتلون وعدا علیه حقا فی التوراته و الانجیل و القرآن و من وفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به ذلک هو الفوز العظیم »

« خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده آنها که در راه خدا جهاد می کنند که دشمنان دین را به قتل رسانده و یا خود کشته شوند این وعده قطعی است بر خدا و عهدیست که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده و باوفاتر به عهد کیست ای اهل ایمان شما به خود در این معامله بشارت دهید که این معامله با خدا به حقیقت سعادت و پیروزی بزرگی است ».

« و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »

« و گمان نبرید کسانیکه در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه زنده اند و در نزد خدا روزی می خورند ». 

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و یاری دهنده مستضعفان و با سلام و درود بر پیامبر خدا حضرت محمد ( ص ) و سلام و درود بر امام مهدی، صاحب الزمان این ناجی بشریت و عدالت و با سلام و درود بر نایب برحقش امام خمینی، روح خدا و با درود بر تمامی شهدا از هابیل تا حسین و از حسین تا شهدای 7 تیر و در پس آنها آیت الله دکتر بهشتی و تا شهدای محراب مدنی و دستغیب و صدوقی و بر تمامی معلولین و مجروحین جنگ تحمیلی و بر تمامی رزمندگان و مجاهدان فی سبیل الله و با درود و سلام بر تمامی ملت حزب الله ایران و بر پدر و مادر عزیزم.

خدایا ! شهادت در راه خودت را نصیب من گردان که شیرین ترین مرگهاست و خدایا این بنده حقیر را ببخش و خدایا این بنده ضعیف را بیامرز و خدایا عاقبت خیر به همه ما عنایت بفرما. ای مردم چون بر هر مسلمان است که وصیتنامه داشته باشد چند کلمه ای وصیت می کنم.

و اما به پدر و مادرم !

پدر و مادرم ! از اینکه شما را رنج داده ام و اذیت کردم مرا ببخشید و مرا حلال کنید و از اینکه نتوانستم جبران زحمتهایی که شما برای من کشیده اید برآیم مرا ببخشید و پدر و مادرم من در هدفی قدم گذاشته ام که امام حسین و ابوالفضل و قاسم امام حسن و هزاران شهید دیگر قدم گذاشته اند و به این عملم افتخار می کنم و از اینکه پسرتان در راه خدا کشته شده است به شما تبریک می گویم. هرکسی که در دنیا ( است ) عاقبت از دنیا می رود و چه بهتر که در راه خدا کشته شویم.

” انا لله و انا الیه راجعون “

و من یک امانتی بودم که خدا به شما داد و خداوند آن امانت را از شما میگیرد و جای هیچ ناراحتی نیست امیدوارم که بعد از شهادتم هیچ نوع ناراحتی از خود نشان ندهید برای اینکه دشمن خوشحال می شود و از تمامی شما می خواهم که روحیه همچون زینب و تمامی مادران شهدا و روحیه همچون مادر دشتی داشته باشید و از شما می خواهم که همیشه پشتیبان امام و روحانیت باشید و همیشه صبر و مقاومت پیشه سازید و تنها وصیت دیگر من به پدر و مادرم این است که در موقعی که من شهید شدم شما خیلی خوشحال باشید و خیلی شادی کنید همانطوری که پسرت را داماد می کردی و وقتی من شهید شدم و خبرش را به شما دادند با دست خودت شیرینی بده و یا وقتی که مرا دفن می کنی از شما می خواهم که خود ( شیرینی بخورید ).

وصیتی هم به تمامی مردم ایران دارم و اینکه همیشه پشتیبان اسلام و امام و روحانیت عزیز باشید و همانطوری که شعار می دهید که: ما اهل کوفه نیستیم امام تنها بماند را به یاد داشته باشید و همیشه به پیامهای امام توجه کنید و کم توجهی به پیام امام نشود. مثلاً وقتی که امام می گوید مسجدها را خالی نکنید و در نماز جماعت شرکت کنید به این پیامهای امام خوب توجه کنید و آنرا به مرحله اجرا درآورید چونکه در روز قیامت خداوند از شما سوال می کند که چرا به این سخنان که سخنان پیامبران و امامان هم هست توجه نکرده اید و در موقع اذان کار و کسب را رها کنید و به سراغ نماز و مساجد بروید و بیشتر اسلام و انقلاب و امام را یاری کنید که این نعمت الهی است و اگر قدرش را ندانیم غضب خدا بر ما نازل می شود و دیگر اینکه راهی که من رفتم با آگاهی کامل خودم بوده و چون مکتب من حکم می کند مجبورم که به مکتب خود ارج نهم همانطوری که امام فرمود: تمام مقصد ما مکتب ماست و در آخر از خواهرانم و برادرانم می خواهم که اگر آنها را رنج داده ام مرا ببخشند و مرا حلال کنند و همانطور از تمام دوستان و آشنایان و قوم و خویشان میخواهم که مرا حلال کنند و از آنها میخواهم که همیشه پشتیبان امام و روحانیت باشند. به امید آزادی کربلا و آزادی قدس از چنگال غاصبان اسرائیل و به امید حکومت اسلامی در سرتا سر جهان. و السلام .

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد بعشق

است بر جریده عالم دوام ما

--------------------------------------------------------------------

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

از عمر ما بکاه و بر عمر او بیفزا  

خدایا عمر ما فدای یک لحظه عمر امام تا امام زنده باشد تا اسلام را یاری کند.

--------------------------------------------------------------------

محرمانه:

........................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................... امضاء:

....................................................................................ابوالفضل قادری

.................................................................................

...................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................... خداحافظ.

 


شهید: جلال قانعی یخدانی

فرزند: علی بمان

شماره پرونده: 23356/61                                              کد شناسایی: 1583728

محل دفن: گلزار شهدای یخدان میبد

 

وصیت نامه شهید جلال قانعی یخدانی

23356/61-1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و با سلام بر شما ملت قهرمان ایران وصیتنامه خود را شروع میکنم:

« و السابقون السابقون اولئک المقربون فی جنات النعیم »

« آنان که در ایمان بر همه پیشی گرفتند آنان به حقیقت مقربان درگاهند، آنان در بهشت در نعمت جاودانی به ناز و نعمت به سر میبرند ».

شهادت، شهادت کلید آزادی من از قفس. شهادت، شهادت منتهای حرکت یک مسلمان. شهادت، شهادت بالاترین آرزوی مشتاقان و عاشقان. ای ملت قهرمان ایران من چه می توانم بگویم و چه می توانم بنویسم. ای خدای بزرگ نمیدانم چطور و چگونه سجده ات کنم که توفیق شهادت را به من ارزانی داشتی و از تو می خواهم که توفیق دیگری را به من عطاء کنی که آنچه در سر دارم بدون ریا در کاغذ پیاده کنم. ای ملت قهرمان ایران ! این شما بودید که انقلاب کردید و ما را پرورش دادید و ما را راهنمایی کردید تا به آرزویمان رسیدیم. ای ملت قهرمان ایران ! من کوچکتر از آن هستم که خواسته باشم پیامی به شما بدهم اما به هرحال این پیام را می دهم که نسبت به مسائل بی تفاوت نباشید و هرکدام در هر رشته ای که می توانید کوشش کنید که الان اسلام به تلاش و کوشش در راه خدا نیاز دارد کارگر در کارخانه، معلم در مدرسه، و سرباز در جبهه و روحانیون در جامعه و بالاخره همه ملت در صحنه تا این انقلاب به یاری الله و به رهبری روح الله به پیروزی کامل برسد که این پیروزی سرآغازی باشد برای انقلاب و پیروزی بقیه الله.

ای قهرمانان کشور ! نکند وقتی در رختخواب بمیرید که حسین و یاران او در میدان نبرد حق علیه باطل شهید شدند.

ای جوانان ! نکند در غفلت بمیرید که علی ( ع )، صدوقی، مدنی، دستغیب و اشرفی در محراب عبادت شهید شدند و مبادا در هرحال بی تفاوت که رزمندگان اسلام در جبهه با هدف شهید می شوند.

ای مادران عزیز ! مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردای قیامت در محضر خدا نمیتوانید جواب زینب و مادران شهید داده بدهید و اما ای پدر و مادر گرامی و ارجمندم ! نمیدانم چطور از شما تشکر کنم که من را تربیت کردید که به آرزویم رسیدم و امیدوارم من را حلال کنید و ای خواهر و برادران عزیز امیدوارم من را ببخشید اگر در خانه اشتباه کردم. دیگر عرضی ندارم.

(( هرکس طلبم دارد از پدرم بگیرد ))

و السلام

3/7/1361

جلال قانعی

 


شهید: حسنعلی قدرتی میبدی

فرزند: محمدحسین

شماره پرونده:15281/61                                             کد شناسایی:1585932

محل دفن: گلزار شهدای بشنیغان میبد

 

وصیت نامه شهید حسنعلی قدرتی

13442/61/1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

« ولا تقولوا امن یقتل فی سبیل الله امواتا بل احیاء و لکن لاتشعرون »

( بقره آیه 155 )

« و کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده نگویید بلکه آنها زنده اند ولی شما درک نمی کنید ».

سلام بر منجی انسانها امام زمان مهدی موعود ( عج ) و سلام بر نائب بر حقش امام امت خمینی عزیز و سلام بر تمام شهیدان راه حق و حقیقت و سلام بر رزمندگان اسلام و سلام بر امت قهرمان و شهیدپرور ایران.خدایا چگونه تو را شکر کنم به من لیاقت دادی تا در جبهه حق علیه باطل شرکت کنم. خدایا تو می دانی که من به خاطر تو و برای اعتلای احکام و فرامین تو که همان اسلام است به جبهه آمدم پس خدایا ردم مکن و مرا از خود مران که ما به جز تو کسی را نداریم و مرا شهید بمیران تا شاید خون ناچیزم کمکی کرده باشد برای تداوم انقلاب اسلامی. خدایا ما را در راه اسلام یاری ده و ما را از سربازان امام زمان ( عج ) قرار ده.

سلام بر پدر و مادر عزیزم امیدوارم که سلام را پذیرا باشید. پدر و مادرم اولاً از زحمات بیشماری برای فرزندتان کشیدید تشکر می کنم و از خدا می خواهم که به شما اجر بدهد و از شما می خواهم که مرا ببخشید و حلالم کنید شما می دانید که ما از خداییم و عاقبت به سوی او بازمی گردیم و من یک امانت کوچکی نزد شما پس از مدتی شما آن امانت را به صاحب اصلیش برگرداندید. تنها خواهشی که از شما دارم در مورد شهادت من هیچ ناراحت نشوید و هیچ گریه و زاری نکنید زیرا اولاً مرگ حق است و دیگر این که این راهی است که خودمان انتخاب کردیم و شهادت آرزوی ما بود و شما برای خدا صبر کنید و اگر خواستید گریه کنید بر حسین و یارانش گریه کنید و شما می دانید که شهید گریه ندارد بلکه باید راه او را ادامه داد.

برادران سپاهیم وقتی که امام بگوید من بر بازوان نیرومند شما بوسه می زنم من چه بگویم من شما را از صمیم قلب دوست می دارم چون شما در راه اسلام و قرآن هستید هرگز شما را فراموش نمی کنم و دعاگویتان هستم. برادران عزیز شما باید برای جامعه الگو سرمشق باشید پس خود را برای اسلام فدا کنید و هوای نفس را سرکوب و منقلب کنید تا انشاالله برای اسلام مفید باشید و همیشه در راه الله فداکاری کنید. برادران عزیزم شما را به قدری دوست دارم و از شهید شدن این برادران رنج می بردم و من آرزو می کردم که خدایا دیگر من زنده نباشم تا ببینم که این برادران اینگونه شهید می شوند از شما عزیزان می خواهم که مرا ببخشید.

دوستان عزیزم از شما می خواهم که مرا ببخشید و حلالم کنید و مرا دعا کنید امیدوارم که خداوند شماها را نیز ببخشد. مردم مسلمان یک توصیه به شما دارم که همیشه پیرو خط امام که همان اسلام است باشید و رهنمودهای او را با گوش دل بشنوید و عمل کنید و هیچ وقت از روحانیت مبارز و فداکار جدا نشوید و حامی آنها باشید تا انشاالله اسلام و مسلمین پیروز گردند و کفر جهانی سرنگون گردد و اسلام به تمام جهان صادر گردد و انشااله امام زمان ظهور کند و از تفرقه و جدایی پرهیز کنید و برای پیروز اسلام به ریسمان الهی چنگ زنید و با هم وحدت کلمه داشته باشید.

من از دنیا یک مقدار کتاب و نوار دارم و آنها را به سپاه اهدا کنید و مقدار حقوق باقیمانده ام را به سپاه اهدا می کنم و احیاناً اگر از کسی طلبکار بودم آن را به سپاه بدهد و راضی نیستم سپاه در مورد من یک ریال خرج کند و از سپاه می خواهم و راضی نیستم بعد از شهادتم از نظر مادی یک ریال به خانواده ام کمک کند چون الحمدلله وضعمان خوب است و اگر هم خوب هم نبود راضی نبودم و سپاه می تواند آن را صرف اسلام و برای اسلام خرج کند.

پدر عزیزم از شما می خواهم اگر احیاناً کسی از من طلبکار بود به او رد کنید و دیگر این که یک ماه روزه نذری داشتم برای آن که موفق شوم به جبهه بروم و اگر لیاقت داشتم برای خدا شهید شوم و از این روزه نذری 14 روز آن باقیمانده آن را برایم بگیرید. با حسین اصلانی حساب و کتاب داشتم و به طور علی الحساب شاید از او بدهکار باشم اگر از او بدهکار بودم به او رد کنید در خاتمه از پدر و مادر و برادران و دوستانم می خواهم که در مورد شهادت من هیچ ناراحت نباشید و برایم جشن بگیرید و پدر و دوستانم می خواهم از تمام کسانی که مرا می شناسند حلال بودی بطلبید و باز از پدر و مادر و برادرانم و دوستانم و آشنایان و اقوام می خواهم که مرا ببخشند و مرا حلال کنند به امید این که خداوند مرا ببخشد و شماها را نیز انشاالله ببخشد و شما را برای اسلام موفق و مؤید بدارد.

در آخر چند بیت شعر برای مادرم می نویسم:

مبادا مادرم پدرم کفران کنی لطف خدایی را                              مبادا کم کنی شکرهای خود را

مبادا اجر خود را کم کنی مادر                                                      مبادا صبر تو شیطان برد مادر

تو باید فخر کنی بر عالم مادرشوی شادان که فرزندت فدای حق گردد

به جای مرگ در بستر شهید راه حق گردد مخور غم مادرم نالان مشو شیون مکن

شادان و سرخوش باش شادی کن برای صبح پیروزی که نزدیک است

به امید پیروزی اسلام و رزمندگان اسلام بر کفر جهانی

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار.

والسلام و علیکم و رحمت اله و برکاته و عبادالله الصالحین.

وصیت نامه حسنعلی قدرتی هنگام اعزام به جبهه

15/4 /61

امضاء

 


شهید: قربانعلی قوه ندوشن

فرزند: حیدرعلی

شماره پرونده:15707/67                                         کد شناسایی: 1601678

محل دفن: گلزار شهدای علویه میبد

 

وصیت نامه شهیدقربانعلی قوه ندوشن

15707/67/1/ش

بسم رب الشهداء و الصدیقین

با درود و سلام فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی و با درود و سلام فراوان به روان پاک شهیدان از صدر اسلام تا کنون و با سلام بر مجروحین و معلولین جنگ تحمیلی کفر جهانی علیه ایران و با سلام بر رزمندگان دلیر اسلام که از جان و مال خود گذشتند و برای اسلام فداکاری کردند.

سلام بر تو ای پدر و مادرم ! که سالها مرا در آغوش خود بزرگ کردید و برای  حفظ اسلام و قرآن اهدا نمودید آفرین بر شماها پدران و مادرانی که چنین فرزندانی را بزرگ می کنید و با سلام و درود به تمام برادران و خواهرانم و تو ای همسرم ! مبادا در تشییع جنازه من گریه کنید چون در راه اسلام شهید شدم و نیز کسی که در راه اسلام شهید می شود نمرده است بلکه زنده است و نزد پروردگارش روزی می گیرد و از شماها تقاضا دارم که تمام دوستان و رفقایم را دعوت کنید تا در تشییع جنازه من شرکت کنند و مرا با یک وضع خاص تشییع نمایید و مرا در حسینیه علویه در کنار دیگر شهیدان به خاکم بسپارید.

والسلام

من گل پرپر شده دست زمانم

بر سنگر مزارم بنویسید که جوانم

قربانعلی قوه ندوشن


شهید: غلامرضا کارگر

فرزند: علی

شماره پرونده: 24248/61                               کد شناسایی: 1604897

محل دفن: گلزار شهدای شهیدیه میبد

 

وصیت نامه شهید غلامرضا کارگر

24248/61ـ1/ش

بسم ا . . . الرحمن الرحیم

« و العصر ان انسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصو بالحق و تواصو بالصبر »

از خواننده وصیت نامه می خواهم که معنی کامل سوره مبارکه بخواند ” انا لله و انا الیه راجعون “.

بنام ا . . . یاور مستضعفان و درهم کوبنده کاخ ستمگران و بنام خدایی که در هر موجودی که در این دنیا بسوی او باز می گردد و اسلام به 124000 پیامبر و 14 معصوم پاک و نماینده امام زمان ( عج ) و فرمانده کل قوا و رهبر مستضعفان جهان، مرجع تقلید شیعیان جهان، امام خمینی بت شکن زمان و سلام و درود فراوان به خانواده های شهدا و تمام شهداء از صدر اسلام و جنگ تحمیلی میان بعثیون عراق و جمهوری اسلامی ایران و ملت شهیدپرور ایران به خصوص میبد و شهیدیه و سلام و درود فراوان به امام جمعه های عزیز ایران و به خصوص امام جمعه عزیز میبد جناب حجت اسلام و المسلمین آقای حاج شیخ محمد ابراهیم اعرافی مد ظله عالی وصیت نامه یک بنده ضعیف شروع می کنم.

بنده از اول جنگ خیلی می خواستم به جبهه های نبرد حق علیه باطل بیایم تا وظیفه ام انجام داده باشم ولی حالا لیاقت آن را نصیب من شد و خداوند متعال توفیق شامل حال من کرد و منتی بر من گذاشت و جبهه آمدم. هدف ما تمام رزمندگان اسلام شهیدشدن نیست و بلکه هدف اصلی ما پیروزی اسلام و قرآن و مملکت اسلامی ایران و برافراشتن پرچم لا اله الا الله بر سراسر جهان است آزاد ساختن حرم مطهر حضرت امام حسین ( ع ). ولی خداوند متعال به بنده حقیر ضعیف رحمی کرد و مرگم را به شهادت در راه خودش نصیب من کرد.

وصیتم این است به تو ای مادر که گریه و زاری نکن که روح من در عذاب است و مادر جان که باید اولاً از من راضی باش و شیرت را حلالم کن و باید از من راضی باشی چون که مرا زحمتها کشیدی و از من رنجها و مشقتها دیدی و اما حالا تو باید صبر و حوصله پیشه خود کنی و خود را نیازاری و از تو می خواهم بخاطر شهیدشدن من خود را نبازی و جلوی مردم مادر یک شهید نخوانی و باید به خود ببالی که مادر یک شهید هستی و همچون پسری تو تربیت کردی که موقع خودش وظیفه شناخت و روانه جبهه ها شد و تا آخرین قطره خون خود نثار ا . . . کرد و همچون شهیدان دیگر خود را در راه خدا و هدفش خون خود را پای درخت اسلام ریخت تا پربار شود و عاشقانه شربت شهادت نوشید و بلقاء ا . . . پیوست و هرچه تو کردی دو تا عزیزانم که می خواهم با تربیت و انقلابی و فداکار و سرباز امام زمان ( عج ) و باخدا ببار بیاوری و تو ای همسر عزیزم که اولاً باید مرا ببخشی که تو و فرزندانم تنها گذاشتم و دوم باید از من راضی باشی چون حدیثی از ائمه اطهار است که زن و شوهر وارد بهشت نمی شوند تا از همدیگر راضی باشند و تو ای همسرم باید توکل بر خدا داشته باشی و من هم به خدا سپرده ام و باید فرزندانم چنان تربیت کنی شیردل و باتقوی و وظیفه شناس و باخدا و باایمان ببار بیاوری امیدوارم که انشا ا . . . تو هم وظیفه خود بشناسی و همچون کوه استوار و پایدار به این انقلاب و اسلام و برابر جنازه من چنان مقاومت کن و نباید خود را ببازی تا در پیشگاه احدیت اجر و مقام داشته باشی و یک وصیت نامه دیگر دارم و آن هم در بابت نماز و روزه و کارهای دیگر نوشته ام به آن عمل کن. پنج بار و با کوبنده ترین صداهایتان دعای امام خمینی و دعای وحدت و دعای فرج امام زمان با هم قرائت کنید تا هرچه زودتر این آقا ظهور کند و دنیای ظلم را به دنیای عدل بپا کند.

 و السلام علیکم و رحمته و برکاته

غلامرضا کارگر – علی

3/11/1361

­­­­­­­­­­­­­­­

 


شهید: کریم کارگر

فرزند: حسین

شماره پرونده: 24250/61                                             کد شناسایی: 1604936

محل دفن: گلزار شهدای شهیدیه میبد

 

وصیت نامه شهید کریم کارگر

24250/61/1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام، سلام به امام زمان و نائب برحقش امام خمینی کبیر، سلام به امت شهیدپرور ایران. من چند سطر وصیتم را برای حزب الله می نویسم و سلام به خانواده های شهدا و مجروحین و معلولین و اسرا جنگ حق علیه باطل که با نثار جان خود در راه اسلام ایستادگی کرده اید و می کنید و تا آخرین نفر و تا آخرین نفس در راه اسلام خواهید ایستاد و سلام به شما ملت میبد که خوب نشان دادید در راه اسلام ایستادگی می کنید. من نمیدانم چه جور به خانواده شهدا بگویم که اینطور از خودگذشتگی نشان داده و جوانانشان را تقدیم خدا می کنند ولی شما با دادن این جوانها به جهانخواران دنیا فهماندید که ما پیروزیم و با دادن این خونها لرزه بر اندام شیطان بزرگ افکندید و در صحنه بودن شما نشان داد که از هیچ کوششی در راه اسلام دریغ نمی کنید و اگر لازم شد فرزند دیگری نیز تقدیم اسلام کنید و من از خداوند می خواهم که به شما صبر و تحمل و اجر جزیل عنایت گرداند. ولی ای مردم میبد و شهیدیه بدانید که این انقلاب از دست شما مردم رنج کشیده و روستائیان و آن ملت زاغه نشین بود که به پیروزی رسید همانجوری که امام محبوبمان خمینی کبیر فرمودند. من یک توصیه مهم به شما ملت حزب الله دارم که هرگز از روحانیت جدا نشوید و پیوسته از آنها و در پس آن امام امت پیروی کنید و پشتیبان اصل ولایت فقیه باشید که اساسی ترین اصل قانون اساسی است و ای خواهران و برادرانی که نمی توانستید به دلایلی در صحنه نبرد شرکت کنید به نبردتان در پشت جبهه ادامه دهید که نبردتان پشت ابرقدرتها را خرد می کند و من در آخر می خواهم به شما بگویم شما هیچ وقت این مرد خدا آیت ا . .  . اعرافی دامت برکاته را تنها نگذارید خدا نکند گاهی به واسطه ناراحتیهای دیگران گوش به فرمان ایشان نباشید و شما بدانید که به واسطه بزرگی و عظمت اوست که ما را روشن کرد و ما را به این جبهه ها فرستاد و به راه اسلام هدایت کرد و ای مردم شما هم به این راه بیایید که شهداء و سربازان امام زمان می روند این راه، راه خدا و اسلام است.

پدر و مادر عزیزم ! من هر چقدر بخواهم از شما تشکر کنم به هیچ عنوان نمی توانم آن حقی که شما به گردن من دارید یک هزارم آن را بیان کرده تشکر و سپاسگذاری کنم خدا به شما اجر دهد.

سلام پدر عزیزم ! سلام به دست های پینه بسته ات ای پدر بزرگوارم ! ای مرد خدا که با عرق پیشانیت کار کرده و رزق و روزی حلالی به من داده تا شایستگی شرکت در جهاد مقدس و شهادت در راه خدا داشته باشم و نیز مادر عزیزم که چقدر به تو زحمت دادم واقعاً که بهشت زیر پای مادرهاست. در دوره حیات هرچه زحمت است از آن مادر است و بعد از مرگ نیز مادر داغدار دائمی فرزند است خلاصه از زحمات شما من نمی توانم با زبان قاصرم سپاسگذاری کنم که خدا از شما تقدیر می کند. خیلی خوشحال باش که به خاطر شیر پاکت من لیاقت سرباز امام زمان شدن را پیدا کردم و مادرم و پدرم این راهم بدانید که شما یک آبرومند نزد خدائید چرا؟ برای اینکه خودتان می دانید که چه جوانهایی در راه اسلام فدا و شهید می شوند و به لقاء الله می پیوندند و چه جوانهایی از خدا بی خبری که به راه شیطان می روند و دستهای کثیفشان را به خون مطهریها و صدوقیها و رجائیها و باهنرها آغشته می کنند ولی ما به راه خدا رفته و به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین لبیک گفته و در راه خدا شهید می شویم.

پدر و مادر عزیزم ! این راهم بدانید که من فقط به خاطر رضای خدا به جبهه رفتم انشاالله خدا هم از من راضی شده باشد و از راه دور دست پاک شما را می بوسم به امید اینکه در آخرت پیغمبر اسلام هم به دست شما بوسه بزند بنابراین از شما انتظار دارم که اصلاً خودتان را مانند جوان از دست داده ها نشان ندهید بلکه لباس شادی بر تن کرده و روحیه خندان داشته باشید. در خاتمه عاجزانه از شما می خواهم ضمن اینکه مرا به خاطر اذیت ها و آزارهایی که کرده ام ببخشید. از مردم شهیدیه بخواهید که مرا عفو کنند چون دائم می دانم که خیلی آنها را اذیت کرده ام.

از خدا می خواهم که بهشت را به من نشان ندهد تا اینکه جهنم را به من نشان دهد که از ترس آتش دوزخ بجنگم و آنوقت به خاطر عشق به دین بجنگم و اسلام را یاری دهم و سپس وارد بهشت شوم. من طبق حدیثی از شما والدین محترم می خواهم که افتخار کنید که فرزندتان در راه خدا شهید شده است و شکرگزار باشید که فرزندتان به بیراهه نرفته است ( طبق حدیث قدسی ) و دستش به خون پاکانی همچون بهشتیها، منتظریها، باهنرها، دستغیب ها، مدنی ها، صدوقیها و مفتح ها آغشته نشده است بنابراین هیچ ناراحت نباشید و در غم از دست دادن من غصه نخورید خداوند به شما صبر بیشتری عطا فرماید.

ای مردم روزگار نباید عقب افتاده تر باشیم و سرداری همچون برادرمان دلاک این مرد خدا که سالها در جبهه فعالیت می کرد حقش را پایمال کنید و من وظیفه داشتم که رهرو خون پاکش باشم ولی ما باید اول خودمان را بسازیم، باید قیامت را قبول داشته باشیم و باید شهادت را سعادت بدانیم تا اسیر شیطان و زورگویان نشویم، ما باید عاجزانه از دوستان و برادران دیگر تقاضا نمائیم که سنگر مساجد را که مکان نماز و نیایش مخصوص خداست حفظ کنیم تا خون شهیدان را پاسداری نماییم.

و السلام علیکم و رحمه ا . . . و برکاته

برادر حقیر شما: کریم کارگر

 


شهید: خلیل کارگر بیده

فرزند: رجب

شماره پرونده: 24234/61                                     کد شناسایی: 1605156

محل دفن: گلزار شهدای بیده میبد

 

وصیت نامه شهید خلیل کارگر بیده

24234/61/1/ش

بسم رب الشهداء و الصدیقین

« ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون

 و یقتلون وعدا علیه حقا فی التوراته و الانجیل و القرآن و من وفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به ذلک هو الفوز العظیم »

سوره توبه آیه 110

« خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده آنها که در راه خدا جهاد می کنند که دشمنان دین را به قتل رسانده و یا خود کشته شوند این وعده قطعی است بر خدا و عهدیست که در سه دفتر آسمانی تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده و از خدا باوفاتر به عهد کیست ای اهل ایمان شما به خود در این معامله خریداری بهشت ابد به جان و مال بشارت دهید که این معامله با خدا به حقیقت سعادت و پیروزی بزرگی است ».

سوره بقره آیه 154 :  « و لاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله امواتا بل احیا و لکن لاتشعرون »

معنا:« و آنکسی که در راه خدا کشته شد مرده نپندارید بلکه او زنده ابدی است و لیکن شما این حقیقت را درک نخواهید یافت ».

و با سلام بر امام امت که رهبری چون پیامبر است برای این ملت و با سلام و درود بی پایان به رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی و درود بر ملت شهیدپرور و سلام بر شما پدر و مادر عزیزم. از شما می خواهم که در غم از دست دادن من نیز هیچ غم و اندوهی به خود راه ندهید که دشمن را شاد می کند و مادر و پدر عزیزم افتخار کنید که توانسته اید به تقوی خودتان به اسلام و انقلاب اسلامی خدمتی کرده باشید و پیکرم را در زادگاهم در کنار یارانم به خاک بسپارید و در آخر از خداوند متعال ظهور حضرت مهدی و طول عمر امام عزیزمان خمینی و پیروزی رزمندگان اسلام و موفقیت شما عزیزان را از خداوند متعال خواهانم.

مادرم د ردل سنگر پیامم را به یاران می دهم

موقع وصل شهادت در راه حق جان جان می دهم

در مرگ من لباس سیاه نپوش و گریه نکن

خلیل کارگر بیده

 


شهید: محمدعلی کارگر بیده

فرزند: غلامرضا

شماره پرونده: 24267/61                                             کد شناسایی: 1605180

محل دفن: گلزار شهدای بیده میبد

 

وصیت نامه شهید محمدعلی کارگر بیده

24267/61-1/ش

بسم رب الشهداء و الصدیقین

با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی و درود بیکران به روان پاک شهدای اسلام از آغاز تا کنون چند جمله را به عنوان وصیت روی کاغذ می آورم.

به خدمت پدر ارجمندم جناب حاج غلامرضا حیدر:

از آنجا که هر روز را غروبی و هر شامگاهی را سپیده دمی است عمر کوتاه و فناپذیر بشر هم چندان امان نمی دهد و روح جاودان وی طاقت تحمل مدت مدیدی در زندان جسم ندارد و در تکاپو برای تولدی دیگر است و اکنون که خود نتوانستم عمل نیکو و ثمربخشی برای همنوعان انجام داده باشم و از آنجا که چنین فرصت استثنائی پیش آمده است که بتوانم با نثار کردن جان ناقابل خود دین خود را نسبت به آوارگان و مستضعفان کشور اسلامی ایران بتوانم هدیه ای که همچون ران ملخی به پیشگاه سلیمان بردن است تقدیم خالق خود نمائیم تا ثمره ناچیزی از خدمت برومند اسلام بسی به هم میهنان خود که سالها تحت ستم و زور اربابان بوده و چه زحماتی که متحمل نشده اند خدمتی کرده باشم که مورد قبول حضرت حق تعالی گردد.

بخدمت مادر ارجمندم:

ای عمری را بخاطر پرورش، تا به این حد رساندن من چه زحمات و چه رنجها را که بر دوش خود متحمل شدی اگر چه نتوانستم قطره ای از دریای محبتهای شما را جبران نمایم از شما می خواهم که مرا ببخشید. از خداوند بزرگ صبر و استقامت و اجری عظیم برایتان مسئلت دارم گرچه از دست دادن فرزندی که سالها برایشان زحمت کشیدی سخت و تحمل ناپذیر است ولی این را بدان خون من در برابر خون بهشتیها، رجائیها و باهنرها که هر کدام خودشان عالمی بودند برای اسلام ذره ای بیش نیست. در مرگ من گریه و زاری نکن گرچه گریه عقده دل را ذایل می کند با این حال جلوی انظار مردم گریه نکن چون خواسته قلبی من فداشدن در راه اسلام است و گریه کردن درباره من بیمورد است.

خواهرم ! تو همچون زینب باش و رسالت مرا بر دوش خود حمل کن خدای ناکرده خود را ناراحت نکن که من از این عمل راضی نیستم لباس سیاه نپوش بلکه بهترین لباسها را همراه با حجاب در مرگ من بپوش.

برادران عزیزم ! اگرچه نتوانستم حق برادری را به طور کامل با شما اجرا کنم از شما معذرت می خواهم امیدوارم این حقیر را نسبت به اعمال خلافی که کرده ام ببخشید و تنها وصیت من به شما این است که در صورت امکان پهلوی حسین عمو به خاک بسپارید.

در پایان از شما تقاضا دارم که برای امام دعا کنید و هیچ وقت وی را تنها نگذارید که خدمت به امام خدمت به اسلام است پیوسته یار و مددکار ایشان باشید.خدمت و انسجام خود را هر زمان حفظ کنید.

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

محمدعلی کارگر

 


شهید: خلیل کارگر شورکی

فرزند: رجب

شماره پرونده: 10597/60                                           کد شناسایی: 1605376

محل دفن: گلزار شهدای شهیدیه میبد

 

وصیت نامه شهید خلیل کارگر شورکی

10597/60-1/ش

بسم ا . . . الرحمن الرحیم

با عرض سلام و درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی. حضور محترم پدر و مادر عزیزم سلام عرض می کنم و امیدوارم که از پسر خودتان راضی باشید. ای مادر عزیزم چند نکته است که باید توجه کنی اولین عرض من این است که مبادا پشت جنازه پسرت گریه کنی که دشمن شکست خورده خیلی خوشحال می شود عوض آن که گریه کنی لبخند بزن و بگو خدایا شکر که پسرم در راه تو شهید شده است و عرض دیگرم این است به بچه ها که در پایگاه هستند بگو از من راضی باشند. پدر و مادر جان به شما می گویم که بسیار خوشحال باشید که پسرت در راه خدا شهید شده است فردای قیامت که می‌شود حضرت زهرا ( ص ) می گویید ( میگوید ) من پسرم حسین را برای اسلام و قرآن فدا کردم تو هم می توانی بگوئی آری پسر من هم در این راه جان داد و خواهشم به برادرانم و خواهرانم این است که از من راضی باشید و من را ببخشید من روزی که از شهیدیه بیرون رفته ام بسیار خوشحال بودم و با خودم می گفتم می روم به جبهه چنان ضربه به دشمن می زنم که نتواند از جای خود خودش بلند شود و می گوییم مرگ بر کشورهای شرق و غرب که شیطان بزرگ آن آمریکا می باشد مرگ بر آمریکا.

درود بر اعرافی مجاهد کبیر شهیدیه ( شورک )            9/8/1360

خلیل کارگر                                                                               و السلام علی عباد ا . . . الصالحین  

 


شهید: ذبیح الله کارگر شورکی

فرزند: احمد

شماره پرونده: 15561/66                                              کد شناسایی: 1605378

محل دفن: گلزار شهدای شهیدیه میبد

 

وصیت نامه شهید ذبیح الله کارگر

15561/66/1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

« و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »

« چنین مپندارید آنهایی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه زنده اند و نزد خدای خود روزی می خورند ».

« ما من قطره احب الی الله من قطره دم فی سبیل الله » هیچ قطره ای درمقیاس حقیقت و در نزد خدا از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود بهتر نیست.

سلام بر انبیاء، سلام بر اوصیاء، سلام بر ائمه طاهرین، سلام بر مهدی ( عج ) منجی انسانها و درود و سلام بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و تمام جهان امام خمینی، این ابراهیم زمان بت شکن قرن، این ابرمرد تاریخ که ملت ما را از ناآگاهیها و گمراهیها نجات داد و مشت محکمی بر دهان ابرقدرتهای دنیا زد و سلام بر پدر و مادر عزیزم که زحمت زیادی برای من کشیده اند وصیت نامه ام را آغاز می کنم:

ای خدای مهربان من در اول و ثانی رو به درگاه تو می آورم خدایا من روسیاهم جسم و جانم را به تو هدیه می کنم که در پیشگاهت روسیهم نکنی. خدایا ! مال دنیا و هر چیز فانی را که مرا لحظه ای از یاد تو غافل می کند دور بدار. بارالها چشم امیدم به درگاه توست پس نصیبم کن که در راه تو و برای رضای تو و در راه دشمنت جان به تو تسلیم کنم. خدایا ! در این لحظه های زندگی و نیز لحظه جنگ و پیکار به تو پناه می برم و می آیم به سوی تو از ترس آتش دوزخ و یا طمع بهشت فقط چون تو قابل ستایشی پس در این راه از تو مدد می جویم که بعد از این همه روسیاهی رویم را سپید کنی و مرا به سوی خویش بری و مرگ مرا کشته شدن در راه خودت قرار دهی انشاءاله و سخنی با رهبرم:

لبیک یا روح الله لبیک یا نائب موعود لبیک یا فرزند پیغمبر اکرم ( ص ) لبیک ای رهرو راه پیامبران خدا و ائمه اطهارین لبیک ای رهبر لبیک ای قائد امر که رهبری قاطع برای مستضعفین جهانی. بکوشم که فرامین ترا که همانا فرامین جد توست از جان و دل پذیرا باشم و بکوشم تا با امر تو صلاح آتشین به دست گیرم و از مکتب خود دفاع نمایم که به فرمان متاع آنقدر بجنگم که دیگر قطره خون در بدنم وجود نداشته باشد بجنگم و پیکر ناتوان من را از میدان نبرد از زیر چرخ های تانکها و خودروهای دشمن بردارند می جنگم که به دنیا ثابت کنم که سربازان تو در پیاده نمودن حکومت عدل اسلامی از پای نخواهند نشست. رهبرم چگونه است که فرزندان شیاطین قلب تو را جریحه دار می کنند چگونه است که به آن چشمهای نورانی تو اشک جاری می کنند رهبرم آخر تو قلب منی رهبرم آخر تو همه چیز منی. چگونه می توانم حتی یک لحظه استراحت خود را در سنگر بگذرانم و تو را ناراحت و غمگین در نظر بیاورم رهبرم اگر تو مرا به عنوان یک سرباز قبول کنی آن قدر شاد خواهم شد که انگار همه چیز را خدا به من داده است و دیگر کمبودی نخواهم داشت. رهبرم از تو می خواهم که سربازان راه حق و حقیقت را دعا نمایی از باری تعالی بخواهی که قلم عفو به گناهانشان بکشد.

و ای مردم فداکار و انقلابی ایران از روحانیت پشتیبانی کنید که اگر روحانیت با شما باشد پس نهضت آسیب پذیر نیست. ای مردم بدانید و آگاه باشید اگر روحانیت را با دسیسه های مختلف به تدریج از شما بگیرند امام می گوید آن روز ابرقدرت ها جشن می گیرند و واقعاً همین طور است زیرا روحانیت متعهد و آگاه است که می تواند ما را به راه اسلام رهنمون شود و اگر از ملت ما گرفته شود دیگر چه کسی اسلام را به شما می شناساند و آن روز ناچار به فرهنگ های غربی و شرقی پناه می برند و این خلاف سخن اسلام است.

و شما ای برادران و خواهران عزیز دینی ام دلیرانه با کفار منافق در کشور مبارزه کنید و آنهایی که منافق هستند زیر لوای اسلام و با آرم مجاهد فرزندان این مملکت اسلامی را به گمراهی می کشاند مبارزه کنید و نابودشان کنید و از خداوند تبارک و تعالی عاجزانه می خواهم که دلهای این منافقان لیبرالها و گروهکهای به اصطلاح فدایی خلق و توده ای و غیرو را کانون آتش قرار دهید چنان چه قلب  امام ما نائب امام زمان را دریای خون کردند.

ذبیح الله کارگر شورکی

 


شهید: علی محمد کارگر شورکی

فرزند: احمد

شماره پرونده:24246/61                                      کد شناسایی: 1605403

محل دفن: گلزار شهدای شهیدیه میبد

 

وصیت نامه رزمنده شهید علی محمد کارگر           11/8/1361

24246/61ـ1/ش

بسم ا . . . الرحمن الرحیم

به نام خداوند بخشنده و مهربان و به نام خمینی روح خدا و یاور مستضعفان.

 « و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »

« گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته یا شهید میشوند مرده اند بلکه زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی می خورند ».

اکنون که در این راه قدم می گذارم نه برای انتقام بلکه برای احیاء اسلام و قرآن هر تیری که به طرف دشمن نشانه روم به خاطر خدا و هر تیری که به سوی من می آید برای رضای خدا من خود این راه را آگاهانه انتخاب نموده ام و راهی که حسین ( ع ) برای خویشتن انتخاب نمودند.

و اما مادرم:

مادر عزیزم بر خود ببال و افتخار کن که یگانه فرزندت را در خدا دادی هم چون مادر وهب شیردل و صبور باش و جامه نو بپوش و شادی کن و بر مزارم شیرینی تقسیم کن چون یوم ندارد شب زفاف دامادی گریه کردن، مادر و پدرم، خواهران و برادرانم را بر مزارم جمع کنید و لباس های نو بپوشید و شادی کنید تا من شاد و خندان باشم و نیز خواهرانم من تنها برادرتان هستم که داماد شده ام دامادی که خلعت دامادیش کفن و حنای عروسیش خون و حجله زفافش قبر، چه عروسی بهتر از این که جوانها همچون قاسم بن الحسن عروسی کنند. انشاا . . . که برادری خوب برای خواهران و برادرانم و فرزندی لایق برای مادرم و پدرم بوده ام و از شما ملت شهیدپرور شهیدیه می خواهم که اعرافی را همراهی کنید و او را تنها نگذارید و امیدوارم که راه مرا ادامه دهید.

والسلام

و مادرم دعا [ی] رهبر یادتان نرود همیشه بخوان. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار.

 


شهید: غلامحسین کارگر شورکی

فرزند: احمد

شماره پرونده: 20034/62                                         کد شناسایی: 1605405

محل دفن: گلزار شهدای شهیدیه میبد

 

وصیت نامه شهید غلامحسین کارگر

20034/62ـ1/ش

به نام خداوند بخشنده مهربان

« ان الله اشتری من المومنین باموالهم و انفسهم بان لهم الجنه »

اینجانب وصیتم را با نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با درود بر منجی عالم بشریت امام زمان ئو با درود بر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و امید مستضعفان جهان امام خمینی و با سلام بر تمامی شهدای اسلام از آغاز تا کنون و با آرزوی پیروزی برای لشکریان اسلام و با عرض تبریک و تسلیت بر تمامی خانواده های شهدا آغاز می کنم:

ای مردم ! ای آنان که می خواهی در این زندگانی آگاهانه رفتار نموده و از موضع محبت برخوردار شوید کسی که همیشه با ما بوده و خواهد بود همان خداست، آری خداست و محبت او فوق تمامی محبت ها و اساسی ترین و شیرین ترین آنها می باشد آری بخدا محبت بورزیم و با انجام تکالیف و طی راههایی که به توسط عقل سلیم و وجدان یا قیافه های گوناگونش معین فرموده است محبت او را به خود جلب کنیم. و دیگر ( اینکه ) ای پروردگار ! اگر من بگویم مخالف قیمومیت و پیروی مطلق از تو نیستم مسئولیت را منکر شده ام. خداوندا ! لطف و عنایتت را شامل حال ما بفرما و آن قدرتی به ما ارزانی کن که درک کنیم که تویی قادر مطلق و تویی بخشنده قدرتها و نیروها و ما خدا را شکر می کنیم که چنین توفیق بزرگی را به ما ارزانی داشته و از صمیم دل از او می خواهیم که تا به پایان رساندن این جنگ ما را مددکار باشد. بارخدایا ما با تو پیمان بسته بودیم که تا پایان راهت برویم و به پیمان خویش همچنان استوار ماندیم و در آخر خون بی ارزشمان در راهت ریختیم، خدایا این خون بی ارزش ما را مورد قبول قرار بده. برادران و خواهران عزیز ! جهاد در راه خدا دری از درهای رحمت الهی است که تنها به روی بندگان ویژه خداوند باز می شود و در آن میان کسانی که مورد رحمت خداوندی قرار گرفته اند به فیض شهادت نائل می آیند. و ای برادران حزب اللهی ! هر چه سریعتر به فریاد هل من ناصرینصرنی لبیک گویید و به طرف جبهه های حق علیه باطل روانه شوید و این ناپاکان را از مملکتتان بیرون کنید.

و دیگر ( اینکه ) امیدوارم چنان دست به دست هم دهید که یک انقلاب عمیق عمومی در سراسر جهان در مقابل جهانخواران ضد بشریت تحقق یابد و این جهانخواران را از بین ببرید و پرچم ( لا اله الا الله ) را در سراسر جهان برافراشته کنید.

و ای برادران و خواهران عزیز من یک پیام کوچکی دارم برای شما امت شهیدپرور میبد و شهیدیه، و آن پیام این است که همیشه پشتیبان روحانیت باشید و نگذارید روحانیت ضربه ای بخورد و اگر روحانیت ضربه ای بخورد انقلاب ما ضربه خورده است و همیشه خدمتگزار این پیرمرد دلشکسته و دلسوز مستضعفان، این امام جمعه دیارمان حضرت آیت ا . . . اعرافی باشید که این روحانی عزیز برای شما ملت شهیدپرور میبد زحمت های فراوان کشیده است.

چند جمله ای برای پدر ومادرم می نویسم:

ای پدر و مادر عزیزم من در طول عمرم در زندگی زحمت های فراوانی به شما دادم امیدوارم که مرا عفو کنید. ای پدر و مادر از شما تقاضا دارم چنان برادرانم را تربیت اسلامی بدهید که راه من را ادامه بدهند و ای مادر و خواهرم همیشه مثل زینب مقاوم باشید و هرگز به خود نبالید که ما مادر و خواهر شهید هستیم. دیگر عرضی ندارم و از مردم شهیدیه می خواهم که اگر از من بدی دیده اند مرا عفو کنند. والسلام

امضاء: غلامحسین کارگر                                                                    تاریخ:                 6/5/1362                       

 


شهید: غلامرضا کارگر شورکی

فرزند: علی بمان

شماره پرونده: 11129/63                                              کد شناسایی: 1605407

محل دفن: گلزار شهدای شهیدیه میبد

وصیت نامه شهید غلامرضا کارگر ( علی بمان )

11129/63-1/ش

به نام خداوند یکتا، به نام کسی که همه ما و شما به وجودآمدنمان و از بین رفتنمان در دست اوست. پروردگارا با تو پیمان بسته ام تا پایان راه بیایم و تو شاهد باش که تا آن اندازه که توانستم آمدم.

و اما وصیت نامه خود را شروع می کنم. بعد از نام خدا با نام پدر و مادرم شروع می کنم. والدین گرامی سلام علیکم، پدر و مادر خوب گوش کنید تا حرف آخر را با شما بزنم. مادرم من قبول دارم که داغ فرزند سخت است و جوان خود را بدرقه نمودن و بعد با پیکر خونین تحویل گرفتن سخت است ولی موقعی که اسلام در خطر باشد این داغها و مصیبتها چیزی نیست باید تحمل نمود که مزد این مصیبتها فردای قیامت از خالق خود خواهی گرفت و نیز از شما برادرانم و خواهرانم که برای بنده زحمت کشیده اید و بنده برادر خوبی برای شما نبوده ام معذرت می خواهم و از شما التماس دعا دارم. ای برادرانم ! ای امت اسلامی به گوش باشید و بدانید که در آزمایش الهی قرار گرفته اید و مواظب باشید در این آزمایش سربلند بیرون آئید. ای بعضی از افرادی که خیلی ادعائی دارید و فقط در کلام می گوئید: حسین. آیا الان حسن غریب نیست، آیا الان یزید به جنگ حسین نیامده، بدانید اگر امروز بی تفاوت نشسته اید ( حتی ) اگر در زمان امام حسین ( هم ) بودید به جنگ او می رفتید و اگر اینها را قبول داری پس چه نشسته اید؟ آری حرف من و وصیت من همان وصیتهایی است که هزاران شهید نموده اند و با خون و ایثار و از خودگذشتگی خود این انقلاب را از هر گزندی محفوظ نگه داشته اند پس مواظب باشید که آنها با دادن خون خود برای شما آسایش فراهم آوردند پس مواظب باشید که شما هم از این آسایش سوءاستفاده ننموده و نمک را بخورید و نمکدان را بشکنید. امت حزب الله من نمیخواهم در این وصیت نامه خود این حرفها را بزنم زیرا می دانم که همه شما تا بحال ثابت نموده اید که ما امتی نیستیم که بی وفا باشیم بلکه یک ملت حسینی هستیم و یک لحظه آرام نمی گیریم هدف اصلی بنده از این وصیت نامه حلال بودی طلبیدن از تمام دوستان و آشنایان است و از آنها التماس دعا خواستن است و چند کلمه با جوانان عزیز و امیدان آینده: ای هم سن و سالهای خودم خوب نگاه کنید به اطراف خودتان که دوستانتان رفتند و مسئولیت را بر دوش شما گذاشتند مواظب باشید که در بین راه  ( مسئولیت ) را بر زمین نگذارید که فردای قیامت چه جواب شهیدان می دهید و ای کسانی که هنوز به جبهه نیامده اید سعی کنید سری هم به این محفلها بزنید تا فردا درک کنید که این انقلاب با چه زحمتی به دست آمده و با چه خونهایی حفظ شده و سعی کنید سری به دانشگاه عشق بزنید ( که ) جای خودسازی در این دانشگاه است چه انسان را تربیت می کند و در پایان از تمام دوستان مخصوصاً همکلاسیها و معلمین که بنده آنها را اذیت نمودم تقاضای عفو می کنم و هرکس طلبی از بنده دارد از پدرم بگیرد و نیز در پایان سلام بنده حقیر را به آیت ا . . . اعرافی پدر بزرگمان برسانید و از مردم میبد می خواهم که قدر این شخصیت بزرگوار را بدانید.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

18/12/1363

غلامرضا کارگر

و السلام علیکم و رحمه ا . . .

 


شهید: قنبر کارگر شورکی

فرزند: محمد

شماره پرونده: 24275/61                                             کد شناسایی: 1605414

محل دفن: گلزار شهدای شهیدیه میبد

 

وصیت نامه شهید قنبر کارگر شورکی

24275/61-1/ش

« اللهم اجعلنی من جندک فان جندک هم الغالبون و اجعلنی من حزبک فان حزبک هم المفلحون و اجعلنی من اولیائک لا خوف علیهم و لا هم یحزنون اللهم اصلح لی دینی فانه عصمه امری اصلح لی آخرتی فانها دار المقری و الیها من مجاوره اللئام مقری و اجعل الحیوه زیاده لی فی کل خیر و الوفاه راحه لی من کل شر،، اللهم صل علی محمد و آل محمد »

« بنام خداوند بخشنده مهربان. خدایا مرا از سپاهیانت قرار ده که سپاه تو پیروز است و مرا در حزب خود قرار ده که همانا حزب تو همیشه رستگار است و قرار بده مرا از دوستانت که همانا دوستان تو هیچ ترس و غم و اندوهی ندارند، خدایا دینم را اصلاح کن که دین نگهدار کار من است و آخرتم را اصلاح کن که خانه دائمی من است و به سوی تو از مجاورت لئیمان گریزگاه من است و زندگی مرا مایه فزونی در هر خیری و مرگ مرا وسیله آسایش من از هر شری قرار ده بارالها بر محمد و آلش درود فرست ».

« الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندا . . . و اولئک هم الفائزون »

بنام خدا و یاد خدا و درود به رهبر کبیر انقلاب خمینی کبیر و روحانیت مبارز و امت حزب ا . .  . و همیشه در صحنه.

اینجانب قنبر کارگر فرزند محمد از شهیدیه میبد این وصیت را در حالی می نویسم که ظاهراً مدت کمی به حمله مانده است بنابراین چند جمله را جهت وصیت به برادران مسلمان می نویسم باشد که مورد قبول خدا قرار گیرد.

برادران ! انقلاب ما انقلاب اسلامی و رهبران آن روحانیت که در صدر آن امام خمینی بوده و هست در صورتی انقلاب به مسیر اصلی خود ادامه می دهد که همیشه روحانیت پیشرو باشد بنابراین مبادا که لحظه ای از این قشر متعهد و محترم قدمی فاصله بگیرد که نمی گیرد.

دوستان عزیزم ! هرگز امام را فراموش نکنید، منظورم این است که همیشه و در همه حال فرامین و دستورات او را نصب العین خود قرار دهید که سعادت دنیا و آخرت شما فقط در این راه تضمین شده است و ان شاء ا . . . استقامت و مقاومتی که تا کنون کرده اید ادامه دهید و خسته نشوید تا فردای قیامت در پیشگاه خدا و رسولش سربلند باشید. متأسفم که نمی توانم احساسی که دارم به قلم بیاورم ولی تا آنجا که می توانم بیان کنم همین توصیه مهم من که هرچه کردید روحانیت، روحانیت، روحانیت . . . .

در خاتمه از پدر و مادر مهربانم و برادران و خواهران دلسوزم ضمن حلالی طلبیدن و طلب عفو از پیشگاهشان از خطاها و ناراحتیهایی که از من دیده اند از آنها می خواهم که در غم از دست دادن من زیاد بیتابی نکنند زیرا راه حق است و اینراه شهیدان زیادی از صدر اسلام تا کنون داده است و خواهد داد و خداوند چنین مقدر کرده که شما نیز در این راه حقی داشته باشید که اجری بزرگ و اندوخته ای برای آخرتتان باشد و همچنین از تمام برادران طلب بخشش و معذرت خواهی از خطاهایی که از من دیده اند می کنم و انشا ا . . . راه شهیدان که همان ادامه راه انبیاء و ولایت فقیه است ادامه دهند.

پیمان نهاده ام که تو را بندگی کنم

ایستادگی به عهد و به پیمانم آرزوست

بهتر ز یاد خدا نیست بهر مرد

یاد خدا به دیده و پیمانم آرزوست

امضاء: قنبر کارگر از شهیدیه

 


شهید: محمدحسن( عباس ) کارگر شورکی

فرزند: عزیزاله

شماره پرونده: 15572/66                                             کد شناسایی: 1605418

محل دفن: گلزار شهدای شهیدیه میبد

 

وصیتنامه شهید محمدحسن ( عباس ) کارگر

15572/66-1/ش

بسم ا . . .  الرحمن الرحیم

بنام ا . . . پاسدار حرمت خون شهیدان و با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ( امام خمینی ) و رزمندگان دلیر و جان بر کف اسلام که جان و مال خود را در راه اسلام فدا می کنند و با سلام و درود به خانواده هائی که فرزندانشان در راه حق و حقیقت و برای پابرجاماندن اسلام روانه جبهه می نمایند و علی وار بر کفر شتافته و پرچم لا اله الا ا . . . برافراشته اند و با خون خود درخت تنومند اسلام را آبیاری نمودند براستی که این شیرمردان که در خون خود غلتیدند و با خون خود بر صفحه روزگار استقلال و آزادی آفریدند و زیر بار هیچ ظالمی نرفتند و الان در بستر پرطراوت خون و آزادگی هشتمین بهار آزادی هستیم بهاری که لاله هایش از خون سیراب گشتند و پرستوها با پر و بال زنان با بانگ ا . .  . و اکبر نغمه سرائی می کنند. 

و اینک وصیتنامه خود را شروع می کنم: پدر و مادر عزیزم از اینکه شما توانستید فرزند ناقابل خود را فدای اسلام کنید خوشحال باشید و امیدوارم وقتی که پیکر غرقه به خون مرا دیدید ناراحت نشوید و ای برادران باایمانم وصیت من به شما این است که جای مرا در جبهه خالی نگذارید و حداقل سالی یک دفعه هم شده به جبهه بیائید و وصیت من به تو ای خواهرم این است که حجاب خود را حفظ کنید که سیاهی چادر شما از خون من کوبنده تر است. پدر و مادر و برادرها و خواهرانم از شما می خواهم از تمام همسایه ها و دوستان و خویشان طلب حلالیت بکنید.

مورخ: 4/10/1365

امضاء: عباس کارگر

 


شهید: محمدرضا کارگر شورکی

فرزند: حسن

شماره پرونده: 12438/64                                              کد شناسایی: 1605420

محل دفن: گلزار شهدای شهیدیه میبد

 

وصیت نامه شهید محمدرضا کارگر شورکی ( حسن )

12438/64-1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

« و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون و لکن لاتشعرون »

« البته مپندارید که شهیدان در راه خدا مرده اند بلکه زنده اند و در نزد خدا روزی می خورند و لکن شما درک نمی کنید ».

سلام بر یگانه اختر تابناک بشریت و منجی انسانهای مظلوم مهدی موعود ( عج ) و سلام بر نائب برحقش خمینی و درود بر شهدای جنگ تحمیلی که با خون خود درخت اسلام را آبیاری کردند و سلام بر ملت شهیدپرور ایران که همیشه در صحنه انقلاب خود را نمایش می دهند و سلام بر شما پدر و مادرم، سلام بر شما که چه رنجها بردید تا این فرزند ناقابلتان را بزرگ کردید و سلام بر شما که زینب وار مرا روانه جبهه کردی. مادرم و پدرم ! مرا عفو بفرمائید، اگر در حقتان بدی کردم مرا عفو بفرمائید و وصیتم به شما این است که همیشه و در همه جا امام را فراموش نکنید و جبهه را از یاد نبرید و پیامی دارم به آن پدران و مادرانی که فرزندانشان را از جبهه رفتن منع می کنند به آنها بگوئید آیه صریح قرآن ” اینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فی بروج مشیده “ هر کجا باشید مرگ سراغتان میاید گرچه در محکمترین و مطمئنترین درها باشید و من نمیخواهم آن پدر و مادری که فرزندش را از جبهه رفتن منع می کند در تشییع جنازه ام شرکت کند چرا که شهید پیرو می خواهد و وصیتم به ملت مبارز این است که مبادا به خاطر خوشگذرانی و راحتی خود دست از یاری امام بردارید و جبهه را فراموش نکنید والله اگر در این جنگ بخاطر سستی خدای ناخواسته کوتاهی در جنگ شود در برابر تمام شهدا مسئول هستید و دیگر وصیتی ندارم و فقط از خدا می خواهم شهادتم را مورد قبول بفرماید.

و السلام علی عبادالله الصالحین

28/8/1364

امضاء: محمدرضا کارگرـ حسن