نوشته هایی با فرمت مردم

دست نوشته های یک تکنسین معماری

نوشته هایی با فرمت مردم

دست نوشته های یک تکنسین معماری

شهید:محمود آبیار فیروزآبادی

فرزند:عباسعلی

شماره پرونده: 42/62                                    کد شناسایی: 1000489

محل دفن: گلزار شهدای فیروزآباد میبد

 

وصیت نامه شهید محمود آبیار

43/61/1/ش

« ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »

با سلام فراوان و با درود بیکران بر امام امت خمینی بت شکن و همچنین شهدای به خون خفته تاریخ از صدر اسلام تا زمان ظهور حضرت مهدی (عج ) وصیت خود را شروع می کنم:

سلام بر تو مادر عزیزم و پدر رنج کشیده ام و همچنین سایر پدر و مادرهای شهید داده که با هزار خون دل خوردن فرزندانتان را بزرگ کردی و در راه خدا اسماعیل وار به قربانگاه فرستادی تا قربانی شوند و دین اسلام از شر مفسدان و غبارهای فساد جهانی مصون بماند. مادر جان فراموش نمی کنم آن لحظه ای که می خواستم از تو جدا شوم با چهره خندان گفتی برو مادر تو را به خدا می سپارم و مرا بدرقه کردی. مادر جان هم اکنون که جنازه  من روی پیشت قرار گرفته کمی به خود بیا مبادا گریه کنی و ناراحت شوی هر چند می دانم عطوفت مادری تو مانع از این کار می شود اما یک سخن با تو دارم و آن این است که من در دوران کودکی مقام تو را نشناختم و شما را اذیت کردم به عوض این که مرا حلال کن تا روحم شاد باشد و هیچ ناراحت نباشید این راهی است که همه پیر وجوان باید بروند پس چه بهتر آنکه انسان در دوران جوانی برود و کمتر گناه کرده باشد. دوست می دارم که بعد از من برادرانم لباس سیاه نپوشند بلکه لباس عادی به تن داشته باشند از تمام برادرها حلالیت می طلبم مخصوصاً همشیره کوچکم.

حسین پسر عمو سلام می رسانم و از ایشان می خواهم که مرا حلال کند و به مدت یک هفته روبروی مغازه جنتی حجلگاه برایم ببندد و از تمام رفقایم از جمله محمد علی و میرزای حاجی صمد و علی آقا و حسین حاجی غلام می خواهم که اگر بدی از من دیدند مرا حلال کنند. در پایان از خداوند متعال می خواهم که به همه رفقا توفیق خدمت به اسلام و امام امت را عطا فرماید.

30/7/1361

والسلام و علیکم و رحمه الله و برکاته

محمود آبیاری فیروزآبادی


 

شهید: علیرضا آتشکار

فرزند: ذبیح الله

  شماره پرونده: 63/61                                   کد شناسایی:1000658

محل دفن: گلزار شهدای فیروزآباد میبد

 

وصیت نامه شهید علیرضا آتشکار

63/61-1/ش

بسم رب الشهداء و الصدیقین

« من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلی دیته و من علی دیته فادیته »

« هر کس که مرا طلب کند خواهد یافت و هر کس که مرا بیابد خواهد شناخت و هر کس که مرا بشناسد عاشقم خواهد شد و هر کس که عاشقم شود عاشقش خواهم شد و هر کس عاشقش شوم او را خواهم کشت و هر که را بکشم دیه او بر گردن من خواهد بود و هر کس که دیه اش بر گردن من باشد دیه اش را خواهم پرداخت. »

حدیث قدسی

پس از سلام و درود بیکران بر مهدی ( عج ) و نایب بر حقش امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و ملت شهید پرور ایران و با سلام بر پدر و مادر عزیزم که مرا به جبهه فرستادند تا در راه اسلام خدمت کنم. من بر اساس مسئولیتی که احساس کرده بودم در راه الله برای پاسداری و حراست از انقلاب بزرگ اسلامی که خونبهای هزاران شهید و معلول بوده است به جبهه رفتم تا با دشمنان اسلام و قرآن بجنگم و من این گام نهادن در مسیر الهی را یک فریضه می دانم که در این راه به فرموده امام امت چه بکشم و چه کشته شوم پیروزم به هر حال این مایه افتخار برای من و شماست و مایه شکر پروردگار است که در این راه به درجه پر افتخار شهادت برسم. اکنون که به حمله می روم تا آخرین ضربه را به امید خداوند متعال بر بعثیهای مزدور وارد کنم امکان دارد که خداوند لطفی کند و این لیاقت بس بزرگ را نصیب من کند و من خواهش می کنم که شما پدر و مادر و خواهرانم و برادرانم برای من هیچگاه گریه نکنید چون اگر شما گریه کنید روحیه منافقین و دیگر دشمنان اسلام خوشحال می شود و در آخر به عنوان یک برادر بسیار کوچک بر شما ملت ایران یک پیام دارم و پیام من این است که همیشه گوش به فرمان امام باشید که اگر گوش به فرمان امام بودید و گفته هایش را عمل کردید هیچگاه شکست نمی خورید.

به امید روزی که پرچم اسلام بر سراسر دنیا برافراشته شود.

اضافه می کنم که 110 تومان نذر جنگ زده ها و 70 تومان نذر درخت امام رضا دارم مقصود از درخت امام رضا درختی است در میبد یزد که ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

شهید: سید جلیل آتشی

فرزند: سید ابراهیم

شماره پرونده: 49/62                                          کد شناسایی: 1000718

محل دفن: گلزار شهدای یخدان میبد

 

وصیت نامه سید جلیل آتشی

49/62/1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

« انا لله و انا الیه راجعون »

السلام علیک یا ابا عبدالله

سپاس خدای بزرگ، پروردگار جهانیان که مرا لایق درگاه خود دانست و به من توان آن را داد تا بتوانم از کنار خانه و زندگی و شهر و دیار برای دفاع از مملکت اسلامی و دین او و قرآن و یاری مستضعفان جهان به مناطق مرزی کشورم که وجب به وجب خون شهیدی آن را آبیاری کرده و ناله بچه یتیمی آن را تأیید نموده و در کنار دلاوران و سربازان حضرت مهدی ( عج ) و روبرو با دشمن کافر برای رهایی کربلای حسین فاطمه و قدس عزیز هجرت کنم، نمی دانم که چگونه شکرگذار نعمتهای او باشم که به من توفیق داد تا بتوانم با کوله باری از گناه خون ناقابل خودم را در راهش نثار سازم.

خداوندا ! از تو می خواهم که من روسیاه را به درگاهت قبول کنی و با علی اکبر و قاسم و جدم حضرت محمد بن عبدالله ( ص ) و مادرم فاطمه ( س ) محشور سازی.

خداوندا ! خودت بهتر می دانی موقعی که با پدر و مادر و خانواده ام و خویشانم خداحافظی می کردم و آن لحظه ای که از خانه پا بیرون نهادم تنها به خاطر تو و رضای تو بود و خودت در قرآن گفتی که:

« الذین آمنو و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله به اموالهم و انفسهم اولئک اعظم درجه عند الله و اولئک هم الفائزون »

خداوندا ! اگر ندانستم و از روی اشتباه و اطاعت نفس گناهی از من سر زده از تو طلب عفو می کنم و از تو می خواهم که به بزرگواری خودت و به آبروی مقربان درگاهت مرا ببخشی و قبول درگاهت بدانی انشاالله، آخر من چشمم به کرامت و رحمان بودن توست.

ایها المؤمنون، سلام علیکم

شهادت یک هدیه است از جانب خدای تبارک و تعالی برای کسانی که لایق هستند.

امام خمینی

سلام بر مهدی ( عج ) و نائب برحقش امام امت خمینی بت شکن، سلام و درود بیکران به پیشگاه شهدای راه حق و فضیلت از کربلای جانسوز تا انقلاب امروز و تا این لحظه و سلام به پیشگاه ملت مسلمان و مبارز و مقاوم و همیشه در صحنه ایران، امیدوارم که سلام من را پذیرا باشید .

خداوند یاور و صاحب شماست، همین شماها بودید که به رهبری امام پوزه کثیف استکبار جهانی و متجاوزین را به خاک سیاه مالیدید و شما هستید که انشاالله کربلای حسینی ( ع ) و قدس عزیز را از دست دشمن صهیونیسم و خونخوار آزاد می سازید و مستضعفین ستمدیده جهان را از بند جهالت و از دست ظالم رها می کنید و همچنان پیش می روید تا اینکه پرچم پرافتخار اسلام و احکام آن را و نور قرآن را در سراسر جهان مستقر سازید و احکام اسلام را مجری باشید و چه می توانم برایتان بگویم که برای شما ثمربخش باشد، با زبان بی زبانی این را می گویم که امام را پشتیبان و مطیع امر او باشید و از خدا یاری بجویید و به درگاه او ناله کنید تا اینکه بتوانید از قرآن و اسلام دفاع کنید، از خدا غفلت نورزید که شیاطین هر لحظه در کمین شما هستند تا اینکه شما را دوباره به بند کشند و از شما بهره برداری کنند که این ثمره خون صدها هزار شهید و معلول و اسیر و یتیم هست. از تفرقه و جدایی بپرهیزید که جز نقشه دشمنان چیزی نیست، آب به آسیاب دشمن نریزید، وحدت خود را حفظ کنید و در نماز دشمن شکن جمعه شرکت کنید، دعا بخوانید، نمازهای خود را با جماعت بخوانید، در مجالس دعا و نیایش شرکت کنید و برای حفاظت از دین و مملکت خود به پایگاهها و ارگانهای انقلاب روی آورده، نیت هایتان را خالص کنید و تمام کارهایتان برای خدا باشد، حافظ خون شهدا باشید و کاری کنید که قلب پدر و مادران شهید را خوشحال کنید. شما در این موقع از زمان اگر اسلام را یاری نکنید و در مقابل دشمنان خدا نایستید و اگر کفار را امان دهید در مقابل خدا و رسول او و ائمه معصومین وشهد ایمان و حضرت فاطمه ( س ) مسئولید، زیرا که رهبری آگاه و روحانیت مبارز شما را راهنما هستند و شما در راه خدا جهاد کنید که وعده خدا حتمی است، خداوند در قرآن می فرماید:

« و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله امواتاً بل احیاء و لکن لاتشعرون »

و از شهادت نهراسید که یک نوع آزادی از زندان است.قال الصادق ( ع ): الدنیا سجن المؤمن و جنت الکافر.

که دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است. سعی نکنید که در دنیا خوش باشید و همچون بهشت در این دنیا زندگی نکنید. این مطلب را می خواهم بگویم که وصیتنامه شهدا تا موقعی که خود آنها زنده هستند اگر برای شما بگویند در شما اثر زیادی ندارد و اهمیت چندانی نمی دهد و هنگامیکه خون آنها در راه خدا به زمین می ریزد وصیتنامه ها اهمیت دیگری پیدا می کند و هر کلمه ای از آن برای شما ارزش دارد چون خون شهید پشتیبان حرفهای او می شود و حرفهایش اثر دارد. بقیه کار یعنی عمل به وصیت آنها بر عهده شماست که چقدر ارزش برای خون شهید و مقام او قائل می شوید، شهیدی که با چکیدن اولین قطره خون او روی زمین تمامی گناهانش می ریزد و سرش در دامن امام حسین ( ع ) قرار می گیرد. وصیتنامه شهدا را مورد عمل قرار دهید و در زندگانی خود بکار گیرید. از شما مردم می خواهم که اگر حقی بر گردن من دارید و قابل پرداخت نیست مرا ببخشید زیرا که در این دنیا اگر از من اشتباهی سرزده که باعث رنج کسی شده باشد طلب حلالیت می کنم و هر کس از مال دنیا از من طلبکار است اول آنکه بیاید و از پدرم بگیرد و اگر نخواهد چنین کند باز هم می خواهم که مرا حلال کند و از تمام کسانی که واقعاً زحمت کشیدند و در پشت جنازه من حرکت کردند تشکر می کنم و از خدا طلب اجر و مزد برایشان می کنم و از تمام رفیقهایم می خواهم که جبهه ها را فراموش نکنند یا در خط مقدم شرکت کنند و یا در پشت جبهه توسط تبلیغات جبهه ها را تقویت کنند و اگر از من اشتباهی دیدید و دوست مناسبی برایتان نبودم امیدوارم که مادرم فاطمه زهرا ( س ) مرا شفاعت کند و از خدا پیروزی هرچه زودتر رزمندگان را می خواهم. در اینجا از خدا برای شما صراط مستقیم را می طلبم. الله یاور شما باد انشاالله.

از تمامی شما خداحافظی می کنم، خدا نگهدار شما باد.

والسلام علیکم                                       سید جلیل آتشی                                         2/5/1362  

آخرین وصیت شهید در آخرین لحظات عمر خویش:

چند کلمه ای با پدر و مادر و خانواده ام صحبت دارم، خواستم که بگویم به آخرین لحظات عمرم نزدیک شده ام و الان کنار سنگرم و لحظه های آخر من زیر آتش دشمن در کنار قبضه خمپاره ای که از بس با آن گلوله سر مزدوران ریخته ایم خراب شده بود نشسته ام و دو برادر دیگر هم در کنار من هستند. این را می خواهم بگویم که با رفتن من خدای ناکرده نگوئید که ما برایمان کافی است، این را نگوئید و دیگر برادرانم را در کنار برادران بسیجی و سپاهی و ارتشی بفرستید تا ادامه راه من و دیگر شهدا را بدهند و این را بگویم که مرا حلال کنید، درست است که زیاد اذیت شما کردم ولی مرا ببخشید، در این لحظات آخر به امید شفاعت مادرم فاطمه زهرا و جدم پیغمبر خدا هستم. اگر فرزندم سالم به دنیا آمد اسمش را محمد و اگر دختر بود اسمش را فاطمه بگذارید و او را درست تربیت کنید و از تمام برادرانم و خواهرانم و خویشان و مادرم و پدرم و همسرم و فرزندم خداحافظی می کنم. به امید هدایت همه مسلمانان و نابودی تمام کفار انشاالله.اسلام احتیاج به خونهای پاک و حلال دارد، اسلام را یاری کنید.

خداحافظ همگی

 


شهید: محمد حسن آرامش

فرزند: حبیب اله

پرونده: 168/61                                              کد شناسایی: 1002025

محل دفن: گلزار شهدای شهیدیه میبد

 

وصیتنامه شهید محمد حسن آرامش

168/61/1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

با درود به رهبر کبیر اسلام وصیتنامه را شروع می کنم:

« و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل ا... امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون »

«گمان نبرید که آنها مرده اند بلکه آنها زنده اند و نزد خدایشان روزی می خورند ».

پدر و مادر بزرگوارم ! اکنون که ندای حق را لبیک گفته به سوی معبود خود باز می گردم از خداوند متعال که هدفم از شرکت در جهاد برگشت به سوی او بوده می خواهم تا شهادتم را قبول نماید. از شما نیز انتظار دارم که به جای گریه و زاری در شادی من شریک بوده و روحم را شاد کنید. درود بر رزمندگان اسلام که در جبهه های نبرد حق علیه باطل دلیرانه و معصومانه بر علیه کفار مزدور می جنگند و خون خود را به دین خود می بخشند و با خون خود نهال آزادی را آبیاری می کنند. ما که امروز می دانیم آمریکا نوکر خود صدام را آلت فعل خود قرار داده و لشکریان مزدور بعثی را با کمک دیگر مزدوران منطقه روانه خاک شهید پرور ایران کرده است و می خواهد به گمان خود دین ما و میهن ما را به زبونی بکشد. امروز که از هر سو انقلاب اسلامی ما مورد تهاجم قرار گرفته و شرق و غرب ایران به کار می برند، امروز که مزدوران داخلی و ستون پنجم بیگانه پرست سعی در دلسرد کردن و به انحراف کشیدن ملت ما را و انقلاب و اسلام و روحانیت دارند چرا باید دست روی دست بگذارم و بگذارید و تا کی نظاره گر باشم و باشید در حالیکه وظیفه شرعی در حال حاضر جهاد برای دفاع از دین و مملکتم می باشد پس می جنگم تا بکشم و کشته شوم شاید که خون من و خون شما امت ستمدیده سیل گردد و جهانخوران را در خود غرق کند و توصیه ای که من برای امت خود دارم این است که امام را تنها نگذارید و تنها او را رهبر خود دانسته و فرمایشات او را بی چون و چرا اطاعت کنید و مسئولین را تضعیف نکنید، جهاد را تا پیروزی نهایی ادامه دهید انشاالله که پیروزی با شماست و اگر این خون باعث شود تا کشور آزاد از یوغ ستم گردد و یک ملت دوباره جان بگیرد و روی بدکاران سیه گردد چه باک دارم از دادن این خون بی ارزش در راه میهن و دین و ملت. از خونین شهر و حمیدیه و قصر شیرین و بستان و چگونگی فتح آن گفته ایم و از خیل بیشمار کشتگان صدامیان و اکنون به یاد قدردانی از ایثارگران که عاشقانه در وادی عشق گام نهادند یادی از شهیدان این پیروزی می کنیم و ضمن طلب مغفرت برای تمام آنان و آرزوی صبر برای بازماندگانشان تداوم راه پرخون و پر فروغشان را خواستاریم. شهیدان این فتح بزرگ و پیروزی عظیم که از سپاهیان غرور آفرین پاسدار و ارتشیان پر خروش امت اسلام و سایر نیروهای رزمنده می باشد در کنار سایر شهیدان افتخار آفرین جنگ تحمیلی اکنون نظاره گر پیروزیهای آینده اند. بدنهای سوخته و تکه تکه شده عاشقانی که در بوستان خونین شهر و حمیدیه و قصر شیرین به پیشباز گلوله و توپ شتافتند در کنار بدنهای سرداران و رهبران امت همچون بهشتی و رجایی های عزیز و باهنر محبوب و مطهری ها و مفتح ها سند حقانیت انقلاب و خروشندگی آن است ما یاد تک تک دلاوران و رزمندگان را گرامی می داریم و ای کاش ما را این توان بود که زندگی نامه پر افتخار و سراسر حماسه این بزرگمردان و اسطوره های انسانی را سطر به سطر بیاوریم و نشان دهیم که شهیدان ما چگونه اند، بی شک آنان از پاک باخته ترین و خدا ترس ترین اقشار ملت بودند که با نگریستن به زوایای زندگی آنان بهتر به روح پاک و بی آلایش آنان می توان پی برد.

پدر ارجمندم ! در راه خدا اسماعیل های خود را آماده کن، مبادا اگر فرزندت در راه الله حرکت کرد و شهید شد غمی به چهره مردانه ات بنشیند. شاد باش و بدان که شهادت یکی از اعضای خانواده ات باعث سربلندی و عزت و شرف خانواده شهدا و شما می گردد.

خواهرانم ! می خواهم همچون زینب باشید و او را بشناسید و مقلدش باشید و تحمل صبرش را در مصیبت به آن بزرگی کربلا که جلوی چشمش اتفاق افتاد سرمشق خود قرار دهید، با حفظ حجاب و نجابت و عفت خود او را خشنود نمایید. از همه مردم می خواهم که به ریسمان متین خدایی چنگ بزنید و از تفرقه بپرهیزید و گرنه مدیون خون شهدائید و آن بر سر شما خواهد آمد که یزیدیان بر شما حاکم باشند. به برادرم دروغ نگویید که برادرت به سفر رفته است، نگویید که من از سفر باز خواهم گشت، نگویید که زیباترین هدیه را برایش به ارمغان خواهم آورد، به برادرم واقعیت را بگویید، بگویید به خاطر آزادی تو هزاران خمپاره دشمن سینه برادرت را نشانه رفته اند، بگویید خون برادرت بر تمام مرزهای غرب و جنوب کشورش پریشان شده است، بگویید موشکهای دشمن انگشتان برادرت را در میمک و پاهای برادرت را در رودخانه بهمن شیر و قلب برادرت را در ارتفاعات الله اکبر و خون برادرت را خونین شهر پرپر کرده اند، اما هنوز ایمان برادرت در تمامی جبهه ها می جنگد و به برادرم واقعیت را بگویید، بگذارید برادرم تنها به دریای خون شهیدان کربلای ایران بیندیشد.

مادر مهربانم ! وصیتم به تو این است که فرزندانت را آنچنان تربیت کنی که فقط در راه الله بروند و بدان که اجر تو بیشتر خواهد بود. خداوند هر کس را دوست می دارد و می خواهد به او کرامت کند و او را ترفیع درجه ای بدهد او را با سختیها از قبیل نقصان مال یا مریضی یا گرفتن عزیزی و یا چیز دیگر او را می آزماید. مادر امیدوارم که ما جزء اولیاءالله باشیم و از این امتحانات روسفید درآییم و تو نیز نزد پروردگارت سربلند باشی و در این امتحانات موفق باشی پس چندان ناراحت نباش که خدا خود صبر می دهد. نمی گویم گریه نکنی اما مادر ! گریه ات طوری نباشد یا در محلی نباشد که دشمن را شاد کند. و با عرض سلام به تمام خویشان و قومان و همسایگان و رفیق هایم این وصیت نامه را به پایان می رسانم و با سلام و درود بی پایانم به رهبر عالی قدرم و سرورم آقای اعرافی با تمام آنها خداحافظی می کنم و در آخر این وصیت نامه بگویید خدایا خدایا تا انقلاب مهدی تو را به جان مهدی خمینی را نگهدار.

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

محمد حسن آرامش

 


شهید: محمد حسن آقایی کاظم آباد

فرزند: میرزا محمد

شماره پرونده:220/63                                         کد شناسایی: 1005880    

محل دفن: گلزار شهدای مهرآباد میبد

 

وصیت نامه شهید محمد حسن آقایی کاظم آباد

220/63-1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

من نمی خواستم این وصیت نامه را بنویسم اما چون وظیفه هر شخص مسلمان این است که در لحظات پایان مرگ خود وصیت کند من هم این را نوشتم.

بسم الله الرحمن الرحیم

« یا ایها الذین آمنوا ان تنصر الله ینصرکم و یثبت اقدامکم »

« ای کسانی که ایمان آورده اید اگر خدا را یاری کنید خدا شما را یاری می کند و شما را ثابت قدم می گرداند ».

و اولاً وصیت خود را به نام خدا آغاز می کنم که سرآغاز همه کارها و گشاینده مشکلات است و ثانیاً چون در ارگانی شرکت کرده ام که تمام شرکت کنندگان از محرومین هستند خوشحالم و خدایا من نمی دانم چگونه ترا سپاسگذاری کنم از دادن چنین نعمتی به ما و بارالها از تو سپاسگذاریم از دادن چنین برکتی به ما که این روش زیستن و چگونه جنگیدن با دشمن و چگونه مقاومت کردن را به ما آموختی.

با سلام به امام امت خمینی کبیر و مردم شهیدپرور و با سلام به رزمندگان اسلام و کسانی که در پشت جبهه ها با دشمنان می جنگند و درود فراوان به شهیدان گلگون کفن که با خون خود درخت انقلاب را آبیاری کردند و با سلام به روحانیت مبارز و مجاهد که امیدوارم برای ارشاد مردم به اسلام پیروز و موفق باشید و سلام بر مردم شهید پرور ایران بخصوص یاران باوفای امام و همیشه در صحنه و مردم میبد. و ای جوانان مبادا در رختخواب ذلت بمیرید که حسین ( ع ) در میدان نبرد شهید شد و شما ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا نزد زینب ( س ) هیچ جوابی نخواهید داشت و همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه بفرستید و جسد آن را تحویل نگیرید زیرا مادر وهب فرمود سری که در راه خدا دادم پس نخواهم گرفت.

و ای برادران و خواهران دعا را از یاد نبرید که بهترین درمانها و تسکین دردهاست و همیشه هوشیار باشید که مبادا دشمن بین شما و روحانیت تفرقه بیاندازد و خدای نکرده اگر دشمن در این کار موفق شود آن روز، روز جشن دشمن است.

با گریه و ناراحتی دشمنان را خوشحال نکنید و در اینجا از تمام مردم مهرآباد و کسانی که مرا می شناسند می خواهم که مرا ببخشند و از پدر و مادرم می خواهم که در مرگ من گریه نکنند زیرا خدایی که ما را آفریده است روزی هم برای رفتن ما در این دنیا گذاشته است و در این روز در هر کجا که باشید این جان را از ما می گیرد و اگر چنین است بهتر نیست مقدار جانی را که در بدن داریم در راه خدا بدهیم.

و ای پدر و مادرم بلکه شما امانتداری بیش نبوده اید و رحمت خدا بر شما باد که نگهداری چنین امانتی کردید و به صاحب اصلی خودم باز گرداندید و در اینجا از پدر و مادر و برادران و خواهر عزیزم می خواهم که من را به سبب اذیتهایی که به آنها کرده ام ببخشند و چون از لحاظ مادی من چیزی نداشتم مقدار پولی از برادرم صمد می خواستم که آن را در جشن شهادتم خرج کند و از برادرم صمد می خواهم چون پدر و مادرم تنها و کسی ندارند در روستای مهرآباد شما پهلوی ایشان بروید و خدایا تو خود شاهد باش که من روزی که از خانه بیرون آمدم به نام تو بر علیه دشمنان تو بیرون آمدم.

برای من طلب بخشش کنید و از خواهرانم و برادرانم و مردم ایران می خواهم که همیشه پیرو رهبر و روحانیت باشید که اینها به راهی می روند تا آینده نزدیکی تمام کفاران را نابود کرده و اسلام عزیز را در تمام کشورها پیاده کنند و حرف دیگری ندارم.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

خداحافظ

محمد حسین آقایی

 


شهید: ابوالفضل آقایی میبدی

فرزند: غلامحسین

شماره پرونده: 370/66                                 کد شناسایی: 1005910

محل دفن: گلزار شهدای بشنیغان میبد

 

وصیت نامه شهید ابوالفضل آقایی میبدی

370/61-1/ش

انا لله و انا الیه راجعون

به نام الله، به نام معشوقی که عاشقم شد و وقتی عاشقم شد مرا رستگار کرد و به سرای باقی رهنمونم کرد و مرا در جوار خود قرار داد که تا ابد و تا اوست خدا در نعم بی وصف و بی نهایت او منعم باشم.و با درود بر ختمی مرتبت و آلش و روندگان راهش که فریاد دنی بودن دنیا و باقی بودن دار بقا با آهنگی خوش از اعماق قلب خود سر دادند و آموختند طریق انسان زیستن را و روش پیوستن به محبوب که خود پیوستند و چراغ هدایت را در صراط مستقیم روشن نگه داشتند.

و با سلام بر پیر خمین موسی زمان و سلاله پاک آل عصمت و طهارت و نایب منجی عالم بشریت که در قرن بی خردی و بی عصمتی و قرن قدرتهای یاوه گو ولی پوشالی فریاد مظلومیت مظلومان مسلم را با صلابتی استوار سرداد و با این فریاد کاخهای ظلم و ستم را فرو ریخت و مرحبا بر امت دلیر و شجاع امام که به حق با استقامت و بردباری خود نشان دادند امتی هستند که از جانب خدا برگزیده شده اند.

و سلام بر پدر و مادرم، سلام گرم من به گرمی محبتتان و درودی فراوان به فراوانی زحماتتان که گلی پروردید تا از عطر دلربای آن بهره مند شوید به دست دیو صفتان زمان پرپر شد.

پدر و مادر گرامی فرزندی بودم نالایق و بد و خطاکار ولی اکنون که راه روشنایی را یافته ام و هدایت شده ام پشیمانم و از شما می خواهم با عجز و التماس فراوان که این فرزند حقیر و خاطی خود از روی بزرگواری مورد عفو قرار دهید و از خطاهای زیاد من چشم پوشی کنید که با این عمل خود مرا در رسیدن به هدفم مصمم تر خواهید کرد. برادران و خواهرانم اولاً که شما هم هر خطایی از من دیده اید از آن چشم پوشی کرده و درگذرید و ثانیاً از شما می خواهم که بعد از من در کمک و دلداری پدر ومادر هیچ گونه و کاستی و سستی در خود راه ندهید که سعادت شما در یاری و مدد کردن به پدر ومادر است. امت شهید پرور و پدران و مادران بدانید که هر اسلحه ای که به زمین می افتد باید دست توانمند دیگری آن را برداشته و همان راه را ادامه دهد مبادا شما از گروه کسانی باشید که به هر نحوی از ادامه این راه مقدس ممانعت کنید و با اعمال وگفتار خود از رفتن به جبهه فرزندان و اقوام خود جلوگیری کنید که این گناهی است بس بزرگ و نابخشودنی.

در پایان از همه کسانی که مرا می شناختند و ممکن است از جانب من آزاری به آنها رسیده باشد عاجزانه می خواهم که از گناه من درگذرند که امیدوارم خدای بزرگ گناهان آنها را مورد عفو قرار دهد.

انشاالله

خدایا به خمینی عزیز عمر طولانی و به رزمندگان اسلام نصرت و به معلولین و مجروحین شفا و به صدام و حامیانش مرگ با ذلت عطا بفرما.

پدر ومادر عزیز هر کس که مراجعه کرد و گفت من از فرزند شما طلب دارم به او هر چقدر که طلب دارد از پول خودم بدهید.

ابوالفضل( عباس ) آقایی فرزند غلامحسین

آدرس: میبد ـ کوچه باغ ـ کوچه حسینیه منزل غلامحسین آقایی

امضاء:10/12/1365


شهید: سید جعفر آقایی میبدی

فرزند: سید حسین

شماره پرونده: 424/62                                     کد شناسایی: 1005912

محل دفن: گلزار شهدای بشنیغان میبد

 

وصیت نامه شهید سید جعفر آقایی میبدی

424/62-1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

«یا ایها الذین آمنوا هل ادلکم علی تجاره تنجیکم من عذاب الیم یومنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم ذالکم خیر لکم ان کنتم تعلمون یغفر لکم ذنوبکم و یدخلکم جنات تجری من تحتها الانهار و مساکن طیبه فی جنات عدن ذلک الفوز العظیم »

«« سوره صف آیات 12-11-10 »»

سلام بر مهدی منجی انسانها و سلام بر نائب بر حقش خمینی، این بت شکن زمان و این طرح شکن زمان . . .

در این لحظه که به جبهه می روم و لباس رزم را می پوشم و پای در چکمه می کنم و حربه را در دست می گیرم و قلب دشمن را نشانه می روم و ترکش خمپاره را می خورم نه به خاطر کینه و انتقام بلکه برای زنده کردن دینم و آری گفتن به هل من ناصر ینصرنی امامم است. در این حال از خدای یگانه می خواهم که استقامت و شجاعت یک سرباز امام زمان ( عج ) به من و تمام رزمندگان بدهد تا بتوانم در این جبهه نور و ظلمت یک قدمی برای اسلام برداشته باشم.

خدایا ! از تو می خواهم که قدرت صبر به تمام خانواده های شهدا، مادرم و خواهرانم و برادرانم عنایت کنی تا همانگونه که من از سر شوق به این راه می روم و خوشحال هستم آنها هم همین طوری باشند.

مادر ! سلام. مرا ببخش، میدانم که چقدر زحمت من کشیدی در این دنیا که نتوانستم جبران کنم ولی انشاالله در آن دنیا . . . مادر از شما می خواهم در این موقع که خبر شهادت من به گوشت رسید مانند آن برادر عزیزم سید قاسم مرا آزرده نکنی، نمی گویم دلت نسوزد، البته لازمه علاقه دل سوختن و اشک ریختن است. حضرت محمد ( ص ) خاتم النبیین وقتی فرزندش از دنیا می رود دلش می سوزد و اشک می ریزد.امام خمینی:

 « گریه کردن بر شهید زنده نگه داشتن نهضت است. بچه ها و جوانهای ما خیال نکنند مسئله ملت گریه است، این را دیگران به شما القا کرده اند. اینها از همین گریه ها می ترسند و این گریه ای است که گریه بر مظلوم است، فریاد مقابل ظالم است. »

اما از شما می خواهم در بین زنها سرت را بالا بگیری چون جوانی را در راه اسلام پرورش دادی و به سوی خدا سوق دادی و این هم بدان مادر جان دادن و جان گرفتن دست خداست. چون یادم است دفعه اول که در جبهه دارخوین بودم، گفتم مزدوران عراقی حمله کردند تا یک متری ما هم آمدند و آن آیه شریفه « و جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فاغشیناهم لایبصرون » که خواندیم خدا پس وپیش آنها را سد بست و چشمهاشان را پرده افکند در آن لحظه خدا نخواست ولی اگر صلاح بود این دفعه هم می توانست مرا مرده نگه دارد تا در دنیا که هر نفسی می کشم به معصیت و گناه نگهدارد.   

سلام برادران وخواهرانم! می دانم که دلتان گواهی نمی دهد که شهادت من را بپذیرید ولی این خواست خداست و هیچگونه تردیدی در این راه نباید داشت.

سلام بر شما دوستان گرامی که مانند برادر برایم بودید مرا ببخشید چون آن دوستی که باید برای شما باشم نبودم، ولی از شما می خواهم که یک لحظه فکرتان را به کاربیندازید، پیش از انقلاب یادتان است وقتی مجلس روضه خوانی می رفتیم آن روحانی بالای منبر داستان صحرای کربلا می گفت که حسین ( ع ) 72 یاور بیش نداشت و هر چه صدای « هل من ناصر ینصرنی » بلند کرد کسی جواب نداد، که در دلت می گفتی اگر آنزمان بودم می رفتم و چه داغ، ولی حالا بدان که خیلی مهمتر از آنروز است از فرصت استفاده کنید و به این جبهه ها بیایید و انسان مؤمن نباید از مرگ بدش بیاید و از آن وحشت داشته باشد بلکه هر وقت خداوند مرگ او را خواست باید مرگ در آن حالت نعمت بداند.

در آخر با شما مردم چند کلمه صحبت دارم:

1ـ بدانید که این انقلاب تا انقلاب  حضرت مهدی ( عج ) پا بر جاست نه این که ضعیف نمی شود بلکه هر روز قدرتمندتر هم می شود.

2ـ همیشه پشتیبان روحانیت باشید، در هر کجا و مکان و مخصوصاً در این لحظه که خداوند می خواهد بنده اش را آزمایش کند و یکی دیگر امامم را، امام را چون ما را از منجلاب گناه به درآورد و به اینجا رسانید.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

سید جعفر آقایی


 

شهید:علی آقایی میبدی

فرزند: علی اکبر

شماره پرونده: 214/63                                    کد شناسایی: 1005915

محل دفن: گلزار شهدای بشنیغان میبد

 

وصیت نامه شهید علی آقایی میبدی ـ فرزند علی اکبر

214/63-1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

 «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتابل احیاء عند ربهم یرزقون »

 «مپندارید آنان که در راه خدا کشته می شوند مرده اند بلکه  زنده اند و در نزد پروردگارخویش روزی می خورند ». ( قرآن مجید )

با سلام و درود به امام زمان یگانه منجی عالم بشریت و فریاد رس ستمدیدگان و غمدیدگان جهان و با درود و سلام به نائب بر حقش امام امت خمینی کبیر آن یگانه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و رهبر جامعه بشریت مسلمانان جهان و ایران و با درود و سلام به تمامی خانواده های شهدا و با درود به ارواح پاک ومطهر شهدا از صدر اسلام تا شهدای امروز و با درود و سلام به تمامی معلولین ـ مجروحین ـ مفقودین و اسرای جنگ تحمیلی و با درود و سلام بر شما ملت شهیدپرور شهرستان میبد وصیت نامه خود را آغاز می کنم :

سلام پدر ومادر عزیزم، سلام بر تو ای پدر و مادر عزیزم که با ریختن خون من بر زمین و شهادت من جایگاهی در بهشت برین را برای شما آماده کرده ام و امیدوارم که با شهادت من بر شادی شما افزوده شود و هرگز گریه نکنیدبرای من.

مادر در شهادت من آنقدر گریه کن که از چشمانت خون ببارد اما نه برای من بلکه برای بی کسی حسین.مادرم در شهادت من شاد و خرم باش زیرا این شادی تو مانند تیری می ماند که بر پیکر ننگین ستمگران و ملحدان می خورد.

اما ای ملت شهیدپرور میبد شما این شهدا را دست کم نگیرید زیرا با شهادت این نوگلان باغ خمینی است که شما و امثال شما و اسلام و اسلامیان در امان خواهند ماند و آری این شهیدان که تنها رهروان حسین بن علی ( ع ) هستند و شما مبادا از احترام گذاشتن به خانواده شهدا کوتاهی کنید.

اما سخنی دارم با شما جوانان برومند که تا بحال از آمدن به جبهه خودداری کردید: ای جوانان به جبهه بیایید که با آمدن شما دشمن به وحشت می افتد و شما به جبهه بیایید تا این نعمت های الهی را با چشم خود ببینید و مشاهده کنید. و ای جوانان که کارهای ناشایست انجام می دهید خیال نکنید که خدا از آنچه که  انجام می دهید غافل است و نمی بیند بلکه خدا از هر کاری که ما انجام می دهیم دانا و تواناست و او برای هر کاری پاداش و جزائی قرار داده است و من از خداوند متعال شکر می کنم که به تنها آرزوی خود رسیدم و ای کاش صدها جان داشتم و در راه اسلام و قرآن فدا می کردم و من از برادر نبی پور می خواهم که در تشییع جنازه من سخنرانی کنید و چند کلامی درباره شهادت سخن بگویید و ای ملت ایران هر چه سختی بکشید سختی هر شخصی به بهشت می رسد و از سخنان حضرت علی ( ع ) است که می فرماید:

« کسانی که در راه خدا جهاد می کنند ما راههای خود را به آنان نشان می دهیم »

ای ملت ایران برای اسلام و جمهوری اسلامی هر چه توان دارید کمک کنید و در همه وقت به یاد خدا و اعمالتان در راه او باشد.

خدایا خون ما را سیلی گردان که ریشه کفار و منافقین را از بن برکند ما باید ادامه دهنده راه آن عزیزان که در جبهه هستند باشیم. ای خدا امیدوارم به موفقیت کامل که پیروزی رزمندگان اسلام بر کفر جهانی و صدامیان است نائل شویم .

این هم قسمتی از وصیت نامه علی آقایی.

والسلام

امضاء: علی پهلوان میبدی

 


شهید: محمد رضا آقایی میبدی

فرزند: حسینعلی

شماره پرونده: 264/64                                   کد شناسایی: 1005917

محل دفن: گلزار شهدای بشنیغان میبد

 

وصیت نامه شهید محمد رضا آقایی

264/64/1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

« و جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فاغشیناهم فهم لا یبصرون »

 «و از پیش و پس ( راه خیر را ) بر آنها سد کردیم و بر چشماشان پرده افکندیم که هیچ ( راه حق ) نبینند ».

سلام ای امت عزیز و ای پدر ومادرم و با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب آیت الله خمینی و با سلام به شهدای راه حق و با سلام به مادر وپدر عزیز، وصیت نامه خود را آغاز می کنم، البته این وصیت نامه به امت شهیدپرور میبد و خانواده ام می نویسم و بعضی از آنها جنبه خصوصی داردو باید مرا ببخشید که به شما وصیت می کنم اما وظیفه من است که یک یادگاری برای شما بجا گذارم.

ای امت حزب الله و شهیدپرور میبد این را می دانید که هر موقع خداوند بخواهدشخصی را از این دنیا ببرد می برد و هر موقع که بخواهد و اراده کند که بنده اش را نگه دارد نگه می دارد چه در جبهه و چه در خانه، هر کجا که باشد و اگر خدا بخواهد که انسان زنده بماند حتی اگر در چهار متری هواپیمای دشمن هم  باشد، کاری می کند که دشمن نتواند درست ببیند و بنده اش را محفوظ نگه می دارد پس ای پدر و مادری که از ترس مرگ پسرت از رفتن به جبهه و جهادش جلوگیری می کنی پسرت را آزاد بگذار تا بتواند سهم خود را نسبت به اسلام ادا کند. ای پدرها و مادرها ! اگر جلوی پسرتان را بگیرید و نگذارید که آرزوی او بر آورده شود و به جبهه بیایند واقعاً در حق آنها ظلم کرده اید زیرا جبهه انسان را می سازد و برای آخرت آماده اش میکند و آن خانواده در چنین شرایطی است که به وصیت شهدای انقلاب و جنگ عمل نکرده اند و نزد خدا مسئول می باشند و دیگر این که ای ملت عزیز شما باعث افتخار حضرت رسول صلوات الله وعلیه  هستید و همه کشورهای خارجی هم از روی ناچاری شما را قبول دارند، پس به این تقاضای حقیر گوش دهید و آن این است که از غیبت و تهمت و دروغ جداً خودداری کنید چون دروغ باعث نفاق، تهمت باعث کینه توزی و دشمنی و غیبت باعث ضعف ایمان و تفرقه است و هر کس این سه چیز منفور را از خود دور نکند رفتن خود را به بهشت به تأخیر انداخته است. یکی دیگر از تقاضای من این است که به خانواده های عزیز شهدا و مفقودین و اسراء و معلولین ومجروحین جنگی احترام بسیار بگذارید، در مراسم و مجالسی که به مناسبت های شهیدان از قبیل سالگرد ـ هفته وغیره شرکت کنید واین مجالس را خالی نگذارید این عزیزان جانشان را در راه اسلام ومیهن دادند و واقعا ً سزاوار هستند که مجالس شان هیچ جای خالی نداشته باشد  واین گلایه هم از مردم محل خودم که در « مسجد زر اسب » موقع مجالس شهیدان مسجد تقریبا ً می توان گفت که خالی است واین است که دشمن را خوشحال می کند.  پیامم به دانش آموزان و همکلاسی هایم این است که به درسهایشان همان قدر اهمیت قائل باشند که به جبهه اهمیت قائل هستند. پیام من به برادران عزیز این است که مواظب خود باشند چون با هر نگاهشان یک نقطه سیاه روی قلبشان نقش می بندد. خواهران عزیز مواظب حجابشان باشند چون بهترین زینت برای آنهاست. پدران و مادرها با بچه هایشان مهربان باشند وآنها را مسلمان و واقعی تربیت کنند. پیام من به مادر وپدر وخانواده ام این است که در مقابل شهادت من از انقلاب هیچ توقعی نداشته باشند ومزدشان را تنها از خدا بخواهند واگر خداوند لیاقت شهادت به من عطا فرمود خدا را شکر کنند چون امانتش را به همین گونه که خدا می خواسته است به او تحویل داده اند ونمی گویم که گریه نکنید چون لازمه محبت نسبت به فرزند این است که موقع مهاجرت او به سوی معبود ناراحت شوید وگریه بکنید اما نمی خواهم که طوری گریه کنید که دشمن خیال کند با شهادتم ناراحتید بلکه باید گریه شما گریه شوق باشد واز شما می خواهم اگر مقدور بود یازده روزه برایم بگیرید تا خداوند از من راضی باشد .

پیام من به برادرانم محمد ومحسن این است که درسهایشان را بخوانند واز خالی بودن جای برادرشان ـ رضا ـ ناامید نباشند.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

رزمندگان اسلام پیروزشان بگردان .

والسلام (( محمدرضا آقایی میبدی ))


 

شهید : محمدرضا ابراهیم پور میبدی

فرزند : عبدالرسول

شمار پرونده : 143/46                                          کدشناسایی : 1008476    

محل دفن : گلزار شهدای رضوان میبد

 

وصیت نامه شهید محمدرضا ابراهیم پور

341/64/1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

 «یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی »

 « ای نفس قدس مطمئن ودل آرام ( به یاد خدا ) امروز با حضورپروردگارت باز آی وتو خشنود (به نعمت های ابدی او ) و او راضی از توست ، باز آی ودر صف بندگان خاص من در آی ودربهشت من داخل شو».

با سلام ودرود به حضرت امام خمینی روحی فدا ، آن نائب بر حق حضرت ولی عصر (عج ) .

مردم بدانید امام خمینی بر حق است و او وارث 1400 سال رنج وزحمت وشلاق وشکنجه وتبعید واعدام شیعیان است ، آن مرد تکیه زده بر مسند حضرت محمد (ص ) قدرش را بدانید واز او تبعیت کنید مبادا او را تنها بگذارید ، اگر دنیا وآخرت را می خواهید از راه امام که همان راه الله و اولیاءالله است پیروی کنید. من افتخار می کنم که سرباز کوچک روح الله باشم  امیدوارم او در آخرت ما را شفاعت کند تمام عمرم فدای یک لحظه عمر امام ، بار دیگر می گویم که از امام تبعیت کنید ، وقتی فکر می کنم می بینم که چقدر دوست داشتم در زمان پیامبر وحضرت علی (ع ) وحضرت امام حسن وامام حسین وکل ائمه می بودم وبه پیامبر خدا امامانمان را یاری می کردم ، وقتی امام حسین (ع ) ندا می دهد« هل من ناصر ینصرنی » کیست که به یاری من بیاید با خود می گفتم ای کاش در آن زمان بودم ویاری می کردم فرزند پیامبر را ، حال هم که یک انقلاب اسلامی شده باز مورد آزمایش الهی قرار گرفته ایم وسیدی از نسل پیامبرآمده چرا به یاری او نشتابیم مگر نه این است که دوست داشتیم که در زمان امام حسین (ع ) باشیم وبه خاطر دین خدا جهاد می کنیم ، حال هم فرقی با آن زمان دیگر ندارد حال نائب امام است وبه خاطر برقراری دین خدا است ودر این راه که اگر کشته شویم شهید راه خدا هستیم وبرده ایم واگر دشمن خدا را شکست دهیم  پیروز وسرافراز پرچم اسلام را در کل جهان بر می افرازیم. پس چه بهتر که حالا در راه دین خدا مبارزه کنیم وبه ندای برحق امام خمینی گوش فرا می دهیم وبه او لبیک گوییم. خدایا تو را شکر می کنم که آنقدر صبر کردی ومهلت دادی مرا در زمان جاهلیت به دنیا نیاوردی ، صبر کردی تا پیغمبر آمد نظام اسلامی را مستحکم تر کرد حکومت اسلامی را گسترده کرد و مرا اسلامی به دنیا آوردی وحال رضایم به رضای خداست وامیدوارم که خداوند از سر گناهان ما در گذرد وما را در روز قیامت شرمسار وخجالت زده نکند ، چرا که ما نادان وگناهکار هستیم وامیدوارم که ما را ببخشد.

ای مردم ! شما عزیزان ، شاکر باشید که خدای سبحان با دست شما استکبار جهانی را عذاب می کند خداوند فرمود : شما بکشید من عذاب می کنم در « قاتلوهم یعذبهم الله بایدیکم » این چقدر لطیفانه سخن گفتن است. فرمود خدا با دست شما مستکبران جهانی را عذاب می کند شما دست خدائید وشاکر باشید که دین خدا به دست شما احیاء می شود. اما بکوشید که خود را نبینید  ابزار او نفس اماره ماست این نفس بدترین ونیرومندترین جاسوس داخلی شیطان است که « لقد خلقنا الانسان ونعلم ما توسوس به نفسه ونحن اقرب الیه من حبل الورید » این راه را خدای سبحان به ما آموخت فرمود : بینشتان بینش شیطانی نباشد ، بینش شیطانی را قرآن طرد کرد. ای مردم ! شما باید قد علم کنید ودشمنان را ازبین ببرید تا خداوند هم به شما یاری کند اگر فقط به امید این باشید که خداوند دشمنان را نابود کند یا امام زمان بیاید ودشمنان را نابود کند زهی خیال باطل است چرا که شما دست خداوند هستید، خداوند می گوید از شما حرکت از من برکت. ای دوستان! جبهه ها را پر کنید ودر پشت جبهه کمک کنید، دلسرد نشوید زیرا کار برای خدا دلسردی ندارد وبا کارهای خودتان مشتی بر دهان منافقان و دشمنان بزنید، پایگاه ها را پر کنید، دنبال رو روحانیت وشخص ولایت فقیه باشید، از راه فقه وحوزه بیرون نروید. دیگر صحبتی ندارم جز طلب مغفرت از خداوند وانشاالله شهادت مرا قبول درگاهش کند ومرا بیامرزد، آری آن کس که پای در رکاب حق بزند وخود را برای خدا قرار دهد خداوند او را برای خود برمی گزیند.

والسلام علیکم ورحمه الله .

برقرار باد جمهوری اسلامی

توفنده باد انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی

وگسترده باد در همه جهان

پیروز باد نهضت مستضعفان بر علیه مستکبران

مرگ بر آمریکا                                مرگ بر شوروی

نابود باد توطئه ضد خلقی منافقان وملحدان

سرنگون باد حکومت ضد خلقی بعث وصدام

امضاء: محمد رضا ابراهیم پور


 

شهید: محمد ابراهیم اسعدی شورکی

فرزند: احمد

شماره پرونده : 1865/61                                            کد شناسایی: 1041993

محل دفن: گلزار شهدای شهیدیه میبد

 

وصیت نامه شهید محمد ابراهیم اسعدی

1865/61 ـ 1/ش

بسم الله قاسم الجبارین

باسلام به منجی عالم بشریت امام زمان (عج ) و نائب بر حقش ابر مرد تاریخ بت شکن زمان یعنی روح الله الموسوی الخمینی وبا سلام به شهدای راه حق و آزادی از هابیل تا شهدای جنگ تحمیلی و با آرزوی سلامتی وپیروزی برای همه رزمندگان جبهه های حق علیه کفر وبرای هرچه زودتر ریشه کن شدن ابر جنایتکار ومنافقان به ویژه نوکر دست نشانده آنها صدام خائن وصیت نامه ام را به این شرح شروع می کنم.

« ان الله اشتری من المومنین انفسهم واموالهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون ویقتلون »

« خدا جان ومال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرد وآنها در راه خدا جهاد می کنند که دشمنان دین را به قتل رسانند ویا خود کشته شوند این وعده خداست».

اولاً از ملت ایران خصوصاً مردم انقلابی وشهید پرور میبد می خواهم همچنان که بوده اند و می باشند سخنان گهربار این امید مستضعفان جهان و این نائب بر حقش امام زمان یعنی خمینی را با گوش ودل بشنوند وعمل کنند مبادا کسی بشنود وخدای نکرده عمل نکند به قول فرمایشات .... هی شعار بدهد وعمل نکند امیدوارم که شعار با عمل باشد انشاالله.

ثانیاً پشتیبان ولایت فقیه وروحانیت مبارز باشید اگر پشتیبان روحانیت نباشید شکست ما حتمی ویک جمله ای از امام به یادم آمد که فرمود روحانیت بودند که شما را آزاد کردند وحالا شما بر ضد آنها قلم فرسایی می کنید بشکند آن قلمی وبریده باد آن دست وزبانی که علیه روحانیت تبلیغ می کند واما تا حال من مرده بودم واین لحظه آغاز جهاد وشهادت است این احساس را در خودم می بینم که تازه دارم متولد می‌شوم و زندگی جاویدان خود را آغاز می کنم. شهادت انسان را به درجه اعلاء ملکوتی می رساند وچقدر زیباست شهادت در راه خدا مانند گل محمدی که وارثان خون پاک شهید از آن می بویند وخدایا شهادتم در راه اسلام وقرآن که خاری در چشم دشمنان است بپذیر واما ای پدر ومادر عزیزم بدانید هرکس امانتی به شما داد از شما می خواهد خداوند امانتی به شما داد وباز امانتش را پس گرفت. پدر ومادر عزیزم خدا را شکر می کنم که لیاقت داشتم به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان خمینی بت شکن پاسخ دهم وجان ناقابل خودم را فدای اسلام وقرآن کنم. وای آمریکا وصدامیان کافر شما ها کور خوانده اید که می خواستید دو روزه ایران را بگیرید این خیال باطل را باید با خود به گور ببرید وبازسخنی از امام به یادم آمد که در پانزده خرداد 42 فرمود « من قلبم را برای گلوله های شما آمده کرده ام ولی هرگز برای تسلیم زورگویی های شما آماده نکرده ام.» همه باید درس از رهبرمان بیاموزیم واما تو ای مادر عزیزم ! از شما بیشتر طلب عفو می کنم چون شما بیشتر زحمتم کشیدی وبعد از خدا وپیامبران مادر بهترین مقام را دارد وبیشتر حق به گردن فرزندش دارد مادرم اگر شما را ‌آزردم وشما را ناراحت کردم شیرت را حلالم کن وشما را به خدا قسم می دهم در مرگ فرزندت گریه نکن شهید گریه نمی خواهد پیرو می خواهد. مادر عزیزم هر چه شما خوشحال تر باشی خاری است در چشم دشمنان اسلام وقرآن واز شما می خواهم به دیگر مادران شهید پرور روحیه بدهید واز رفیقان وهمسایگان وقومان طلب عفو می کنم واگر طلب بنده دارد از ابوی بنده بگیرد وطلب هرکس که دارم به ابوی بنده بدهد ومدت یک سال نماز و دو ماه روزه برایم بگیرید واز قول بنده سلام گرم مرا به آیت الله اعرافی امام جمعه محترم میبد برسانید وآخرین سخنم آن است که اول گفتم مبادا مثل اهل کوفه حسین زمان را تنها بگذارید در هر مکان ودر هر حال دست ها را به آسمان دراز کنید واز خدا بخواهید تا انقلاب مهدی صاحب الزمان، خمینی را برای ما نگه دارد.

والسلام

به امید پیروزی لشکر اسلام بر کفر 20/10/1360

محمد ابراهیم اسعدی


 

شهید: محمد اسلامی امیر آبادی

فرزند: حسین

شمار پرونده: 1979/61                                      کد شناسایی: 1044811

محل دفن: گلزار شهدای امیر آباد میبد

 

وصیت نامه شهید محمد اسلامی امیر آبادی

1979/61/1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

« اللهم اغفرلی کل ذنب اذنبته و کل خطیئه اخطاتها اللهم انی اتقرب الیک

 بذکرک و استشفع بک الی نفسک »

با درود و سلام به منجی عالم بشریت و امید مستضعفان ولی عصر حجه ابن الحسن ( عج ) و نایب بر حقش که بر علیه همه باطل ها و کفر جهانی ایستاده است. خیلی می خواستم که هنوز یار امام باشم و جزء لشکر خدا به نبرد علیه باطل با برادرانی دیگر باشم تا شاید در سنگرها از شب تا صبح با ذکر خدا گناهانم برداشته شود افسوس که نتوانستم بیش از این در خدمت رزمندگان باشم و دوشادوش این مؤمنین در حرکت و جهاد باشم و در این جنگ که حق علیه باطل است در مقابل همه نیروهای شرک آلود و الحادی که در سرزمین ها و نعمت های الهی بر مظلومانی حکومت ظالمانه دارند سینه سپر کرده و با ریختن خون خود به عالمیان و به کفر جهانی و به مظلومین ندای لبیک « هل من ناصر ینصرنی » حسین ( ع ) و سردار شهیدان و یار مظلومان را برسانیم و نوید پیروزی دهیم و ما برای بیرون کردن صدامیان در خاک اسلامی باید همه بسیج شویم و باید آنها را « واقتلوهم حیث ثقفتموهم و اخرجوهم من حیث اخرجوکم الفتنه اشد من القتل » بکشیدشان هر جا بیابیدشان و بیرونشان کنید از آنجا که شما را بیرون کردند و فتنه سخت تر است از قتل و کشتن. و براستی که فتنه بدتر است. آری برای بیرون کردن متجاوز و برای سرنگونی کافرانی همچون صدام می رویم تا به فرمان صریح قرآن عمل کنیم و تا کربلا به پیش خواهیم رفت و بر سر خاک حسین ( ع ) گرد می آییم و به او می گوییم که حسین جان ما به ندای « هل من ناصر ینصرنی » تو جواب دادیم و آنقدر در راه فرزندت روح الله می جنگیم تا به آنجا که این جان بی ارزش خود را در راه خدای تو تقدیم کرده و به سرای حقتعالی بشتابیم و آنقدر می جنگیم تا افتخار شهادت را نصیب خود نماییم و ما جانی از خدا به امانت داشتیم و سپس به او تقدیم کردیم.

و شما ای مردم ! بدانید که انقلابتان به انقلاب حضرت مهدی ( عج ) منتهی و هم پیوند است، شما مردم قدر این انقلاب را که با خون شهداء آبیاری شده بدانید و قدر رهبر عظیم الشان بدانید و به راستی که نایب بر حق ولی عصر می باشد. و شما ای همسنگرانم ! و ای دانش آموزان ! باید درس بخوانید، به خدا قسم که اگر شما درس خواندن را ساده بگیرید حقا که خون شهدا را پایمال کرده اید زیرا با خون شهدا این انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، این را شوخی نگیرید. در زمان قبل از انقلاب درس خواندن بر علیه اسلام بود ولی حالا بر علیه کافران است و تنها آرزوی کافران درس نخواندن شماست. وای بر آنهایی که توانایی جبهه رفتن دارند و جبهه به آنها نیاز داشته باشد و نروند به راستی که خیانت به اسلام است و شما ای خواهران گرامی ! اگر نمی توانید به جبهه بروید در پشت جبهه کمک کنید و دستمزد شما در نزد خدا کمتر از رزمندگان نیست. امیدوارم که در تشییع جنازه های شهدا بیشتر شرکت کنید که باعث همبستگی شما و شادی روح شهدا و کورشدن چشم دشمنان می شود. و السلام و علیکم و رحمه الله و برکاته.

دیگر عرضی ندارم. امیدوارم اگر کسی را رنجانده ام و اذیتی کرده ام مرا ببخشد و اگر طلبی دارد از خانواده ام بگیرد.

به امید پیروزی اسلامیان بر کافران و ظهور حضرت مهدی ( عج )

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار.

 


شهید: محمد علی اسلامی امیرآبادی

فرزند: حسین

شماره پرونده: 1313/66                                      کد شناسایی: 1044813

محل دفن: گلزار شهدای امیرآباد میبد

 

وصیت نامه شهید محمد علی اسلامی امیر آبادی

 1313/66/1/ش

بسمه تعالی

« ولنبلونکم حتی نعلم المجاهدین منکم و الصابرین ولنبلوا اخبارکم فلا تمنوا و تدعوا الی السلام و انتم الاعلون و الله معکم و لن یترکم اعمالکم »

« و البته ما شما را در مرحله امتحان می آوریم و اخبار و اظهارات شما را بیازماییم ».

پدر و مادر عزیزم ! می دانم هرگز حق بزرگی که بر دوش من گذاشتید بجا نیاوردم، فرصت بجا آوردن نبود چرا که حسین مرا فرا می خواند. زندگیم سراسر قصور و کوتاهی نسبت به شما بزرگواران بود مرا به بزرگواری خودتان ببخشید، افتخار کنید که چنین هدیه ای را به پیشگاه خداوند هدیه نمودید. خواهرانم سعی نمایید زینب را الگوی زندگی خویش قرار دهید و فرزندان صالحی را به جامعه اسلامی تحویل نمایید. سعی کنید در نمازهای جماعت شرکت کنید و در صورت شهادتم روحیه زینب گونه خود را حفظ کنید. برادر جانم ! راه مرا بپیما توصیه دیگری برای خواهرانم دارم و این است که در مرگم سوگواری نکنند در مرگ من خوشحال باشید، دوستان عزیزم ! هر یک از شما حقی بر گردن من دارید چه کارهایی بوده که بر سر شما نیاورده ام آن کارها را به خوبی خودتان ببخشید. سفارشی هم به دوست دیگرم دارم مجید جان ! شما می دانی که چقدر حق الناس هستم تو خود می دانی، از آنها بخواه مرا ببخشند، تو خود می دانی چکار نبوده که نکرده باشم مرا ببخش و راه مرا ادامه بده و در آخر دوست عزیز ! مادرم را دلداری بده.

وصیت دیگرم به شما امت خوب و همیشه در صحنه است، ای امت دلیر و ایثارگر ! با جهاد خود و کمک رسانی خود و با حضور خود در صحنه های عبادی و سیاسی صاحب خانه های بزرگی در بهشت و عزتی پایدار را در دنیا و آخرت ارزان شما خواهد بود. روحانیت راتنها نگذارید و دشمنان را شادمان نکنید و بدانید که اگر اینطور شد استکبار جهانی و استعمارگران به اهدافشان رسیده اند و نکته آخر سخنم با والدین و خانواده ام است. ای خانواده عزیزم ! هر آینه از شما معذرت می خواهم و امیدوارم که مرا ببخشید زیرا که می دانم در این عمرم حتی برای یک لحظه که هم شده مطیعتان نبودم و می دانم که شما با بزرگواری که دارید مرا عفو می کنید. انشاالله که خداوند شما را در دنیا عفو کند.

دیگر امری نیست فقط از شما می خواهم که در امیرآباد پهلوی خاک محمد و جمال قرار دهید. مادرم ! هنگامی که مرا به خاک می سپارند خیلی خوشحال باش. دوستان ! انشاالله راه مرا ادامه بدهید.

خداحافظ

امضاء: محمد علی اسلامی

مورخ:28/09/1365

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

 


شهید:احمدعلی اسلامی مقدم

فرزند:اکبر

شماره پرونده:868/60                               کد شناسایی:1045134

محل دفن: گلزار شهدای رکن آباد میبد

 

وصیت نامه شهید احمدعلی اسلامی مقدم

868/60-1/ش

بسمه تعالی

« ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »

به نام الله و به نام یاری کننده مستضعفان و به نام درهم کوبنده مستکبران، به نام کسی که جهان را آفرید و زمین و کائنات را نظم بخشید و به نام پیامبران و بت شکنان زمین و به نام بت شکن زمان خمینی روح الله.

بنام الله و خدایی که به من، یک بنده ناقابلش را توفیق داد تا در راه اسلام کوشش کنم و به یاری اسلام و حسین بن علی بشتابم. من صدای هل من ناصر ینصرنی حسین را به گوش دل شنیدم و به او پاسخ دادم و توفیق یافتم که در این راه کوشش کنم امیدوارم که خدای تبارک و تعالی این امانتی که خود به من داده بود ( جان ) و به او بازگردانده ام را بپذیرد و هزار شکر که توفیق یافتم تا در این راه گام نهم وکوشش کنم.

اولاً از پدر ومادر مهربانم می خواهم که مرا ببخشند چون که در مواقع نادانی آنها را می آزردم واز تمام برادران دینی خود می خواهم که اگر از من آزاری دیده اند مرا ببخشند. شما برادرانی وصیت نامه مرا می خوانید ویا می شنوید، می دانید که یکی از توطئه های دشمنان اسلام این است که مردم وامت اسلامی را از عالمان دینی واز روحانیت جدا کنند، من از شما امت اسلامی عاجزانه تقاضا دارم که همیشه دنباله روی روحانیت مبارز وروحانیون واقعی باشید وبه شایعه های دشمن گوش ندهید وبدانید که وعده خداوند صحیح است ومستضعفان بر مستکبران غلبه پیدا خواهند کرد و وارثان زمین خواهند شد.

یک حرفی با پدر ومادر مهربانم دارم وآن این است که:

اولاً پدر جان و مادر جان من راضی نیستم که برای من گریه نکنید چون جای گریه نیست وهرچه شما خوشحال تر باشید باعث خوشحالی من است و امیدوارم از اشخاصی نباشید که وقتی حادثه ای برای آنها پیش می آید، خدا را از یاد ببرند، امیدوارم از اشخاصی باشید که در چنین مواردی بر ایمان آنها افزوده شود وخدای را شکر گویند. انشاالله که خدا در آخرت به شما وتمام بازماندگان شهیدان اجر وپاداش عطا کند و در دنیا به شما صبر واستقامت وتوانایی دهد.

والسلام علیکم ورحمه الله

احمدعلی اسلامی مقدم

13/8/1360

 


شهید: حسین اسماعیل زاده میرهاشم

 فرزند: علی

شماره پرونده: 2038/61                                  کد شناسایی: 1046107

محل دفن: گلزار شهدای بیده (امامزاده پیر چراغ) میبد

 

وصیت نامه شهید حسین اسماعیل زاده

2038/61 ـ 1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

حضور محترم مادر عزیزم سلام عرض می کنم وامیدوارم که سلام مرا از راه دور از سنگر بپذیرید وامیدوارم همیشه به سلامت وکمال عین عافیت بوده باشید. فرزند شمام حسین اسماعیل زاده عاجزانه از شما تقاضای بخشش می کند، می دانم شما خیلی برای من زحمت ورنج کشیدید بعد از خدا کسی که بیش از همه بر گردن من حق دارد تو هستی امیدوارم که مرا ببخشید وای برادر عزیزم! سلام عرض می کنم، تو نیز بی اندازه برای من زحمت ورنج کشیده ای، تویی که از یک پدر برای من بیشتر زحمت کشیده ای، بعد از تشکر فراوان امیدوارم که مرا ببخشید عاجزانه می خواهم که مرا ببخشید واز شما وهمچنین از مادرم التماس دعا وتقاضای آمرزش از خدا برایم بکنید و ای برادرم ! به جای من از خانواده ات و تمام فامیل ها تقاضای بخشش بکنید ودیگر اعلام کنید که هرکس از من طلب دارد بگیرد واز ایشان تقاضای بخشش کنید ودیگر تو ای مادر اگر قرار است برای من گریه کنید برای امام عزیز و رزمندگان دعا کنید ودیگر چیزی که یادم رفته بود ( این که ) خمس وزکات مالم رابدهی.

والسلام و علیکم ورحمه الله وبرکاته

حسین اسماعیل زاده

 


شهید: غلامرضا اسماعیلی ندوشن

فرزند: محمد اسماعیل

شماره پرونده: 15219/63                                کد شناسایی:1048838

محل دفن: گلزار شهدای بشنیغان میبد

 

وصیت نامه شهید غلامرضا اسماعیلی

15219/63/1/ش

بسمه تعالی

« و قاتلوا الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا و ان الله لا یحب المعتدین »

« و بکشید کسانیکه شما را می کشند و نسبت به آنها ظلم نکنید که خداوند ظالمان را دوست ندارد».

با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و سلام بر شهیدان گلگون کفن خوزستان ایران که ندای حسین گونه امامشان لبیک گفتند و به سوی دیار عاشقان رهسپار شدند و به مقصود خود که همان شهادت در اره خدا بود رسیدند و با سلام و درود بر خانواده شهدا که به قول امام اینها چشم و چراغ این ملت هستند، آنها که فرزندانشان را در راهی فرستادند که علی اکبرها در صحرای کربلا آن خط را پیمودند و با درود و سلام بر امت شهیدپرور ایران که امتحان خود را در مقابل توطئه های شرق و غرب مخصوصاً شیطان بزرگ نشان دادند و به جهانیان فهماندند که از هیچ خبری نمی هراسند و از شهادت هم استقبال می کنند و آن را سعادت می دانند و در جبهه های حق علیه باطل با نثار خونشان جمهوری اسلامی را آبیاری می کنند و پیرمردانشان در پشت خط کمک می کنند و به حق اینها از رستگاران دو عالم هستند و جهانخواران بدانند که تا خون در رگ هر یک از جوانهای این مملکت می جوشد و به ندای « هل من ناصر ینصرنی » امامشان لبیک می گویند و هرگز صلح را نمی پذیرند، چرا که اسلام با کفر سازش ندارد و بدانید که تا برپا کردن جمهوری اسلامی در سراسر جهان و برافراشتن پرچم فتح در قدس عزیز به مبارزه خود ادامه می دهند و از هیچ چیز هراسی به دل راه نمی دهند چرا که شهادت در راه خدا را سعادت می دانند و این را هم ثابت کردند. شهدای محراب، هفت تیر، پانزده خرداد و شهدای کربلای خوزستان توسط جنگ تحمیلی که بر ما تحمیل کردند. و من از شما مردم همیشه در صحنه می خواهم که گوش به فرمان رهبر کبیر انقلاب اسلامی باشید و از فرمانهای او سرپیچی نکنید که عذاب خدا خواهید دید.

وصیتنامه به پدر و مادر:

---------------------------

و اما شما پدر و مادر گرامیم که مرا بزرگ کرده اید و رهسپار جبهه های حق علیه باطل کردید، در شهادت من گریه و زاری نکنید که دشمنان خوشحال می شوند و از اینکه اگر موقعی شما را آزار و اذیت کردم مرا حلال و ببخشید و مقدار پولی که دارم هرکس طلب من دارد بپردازید و بقیه آنرا صرف جبهه های حق علیه باطل کنید و من 23 روزه در سال 1362 نشدم و از شما خواهش می کنم که برایم بشوید. اگر یک موقع کاری کردم که باعث ناراحتی رفقا و خویشان شده ام مرا حلال نمایید. به امید پیروزی مستضعفان جهان بر مستکبران و ستمکاران.

والسلام ـ خداحافظ

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار.

1/5/1362

امضاء: غلامرضا اسماعیلی


 

شهید: محمد رضا اشتری

فرزند: محمد حسن

شماره پرونده:941/60                                      کد شناسایی: 1050006

محل دفن: گلزار شهدای امامزاده پیر چراغ بیده میبد

 

وصیت نامه شهید محمد رضا اشتری

941/60/1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

« الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله به اموالهم و انفسهم

 اعظم درجه عند الله و اولئک هم الفائزون »

« کسانی که ایمان آورده اند و از وطن خود هجرت کردند و در راه خدا با جان و مالشان جهاد کردند در نزد خدا مقامی بالا دارند و آنان رستگاران دو عالمند ».

با درود به پیشگاه حق تعالی و با سلام وتهنیت به پویندگان راه طریقت الله و توفیق ادامه راه تمام تقدیسان از آدم تا این عصر و زمان وصیت نامه ام را با قلبی سرشار از ایمان و احساسات پاک و بی آلایش آغاز می کنم. از آنجا که مکتب رهایی بخش اسلام همیشه با ظلم جنایت و بهره کشی و استثمار مخالف بوده و برای پیشبرد اهداف اسلامیش هر مانعی را از سر راه و مسیر تکاملی و رشد خود به کنار افکنده و برای اجرای قوانین الهی در روی این کره خاکی از هیچ کوششی حتی بذل جان که عزیزترین سرمایه اوست دریغ نورزیده من در خود احساس مسئولیت نمودم، مسئولیتی که بر دوشم چون کوه سنگینی می کرد آری من راهی نیافتم به جز راه سرخ سالار شهیدان حسین ( ع ) که برای گسترش دین جدش در صحنه خونین نبرد حاضر شد با خون خود و یاران باوفایش تاریخ انسانیت و اسلام را جانی تازه بخشید.

و حال با توام ای برادرم ! شاهد بودی و شاهد باش در یک سال و اندی که جنگ تحمیلی و از دو سه سالی که از این انقلاب شکوهمند می گذرد بر ملتمان چه گذشت. از آنجا که همه رفتنی هستیم تو بمان ای برادر، بمان به امید شکفتن، بمان به امید فریادخواهی، بمان و مظلومانه بمان همچنان که همه مصیبت هایمان مظلومانه بود. آنچنان بمان که زینب در شام ماند، آنچنان فریاد زن که ابوذر در مکه ( مسجد الحرام )، آنچنان دادخواهی کن که علی بر عقیل و آنچنان رسواگر باش که حسین بر یزید بود.

از همان اوایل جنگ لاشخورهای بعثی بر سربازان اسلام یورش بردند که باز دوباره آغاز سنه ای جدیدتر و دری تازه تر را بر اندام خویش احساس کردند. ای تاریخ شاهد بودی که بر فرزندان انقلاب آنان که هنوز مرحم زخم چندین ساله بر پشتشان سنگینی می کرد، هنوز آزادی را مزمزه می کردند آنچنان گذشت که بدنهایشان در زیر چرخهای تانکها، خونشان بر پهن دشت مظلومیت این نسل چنان پهن شد که پوتین های ارتش کفر به خون آن فرزندان عزیز آغشته شده است.  

ولی دشمن باید بداند که ساکت نمی نشینیم. با فریاد الله، رهبری روح الله، زیر لوای جند الله، با شعار حزب الله و با یاد بقیه الله استقامت و پایداری می کنیم و هیچ قطره خونی را بی انتقام نمی گذاریم سرزمینمان را گورستان تجاوزگران می کنیم و چنان استخوانهای شهیدانمان را در زمین های مقدس این خاک برمی افرازیم که از کیلومترها دور لرزه بر اندام متجاوزان بیافکند، گرداگرد این خاک رودهایی سرخ از خون شهیدان جاری می کنیم که شهیدکشان جز غرق شدن راهی نیابند و چنان پرچم اسلام را که وظیفه نسل ماست علی رغم خواست همه ابر قدرتها بر آن می افزاییم که هیچ بادی قادر به رکوع و خمیدن آن نباشد و باز همچنان حماسه ها خواهیم آفرید و حماسه ها را با ذره ذره جانمان با قطره قطره خونمان و با تکه تکه گوشتمان و استخوان هایمان در صفحه سیاه تاریخ ترسیم خواهیم کرد.

و شما ای کفار ! ما را چه باک از شهید شدن به قول رهبرمان بکشید ما را ملت ما بیدارتر می شود، ملت ما منسجم تر می شود و خدا را شکر که در راه هدفمان شهید می شویم و بدانید تا این امت شعار الله اکبر سر می دهد تا جوانان این مملکت سلحشورند حضور خویش را در جبهه ها به اثبات می رسانند تا مادران در این امت فرزندانی چون حسین فهمیده به جامعه تحویل می دهند، تا زمانیکه خواهرانمان حرکت زینبی دارند، تا مردان این امت رجائیها تربیت می کنند و تا روحانیون بهشتی می سازند آمریکا و دارودسته اش که شما باشید هیچ غلطی نمی توانید بکنید، جز آنکه ملت ما که شعاری جز الله، فریادی جز اسلام و رهبری چون امام ندارد به آوارگی، دربه دری و خانه نشینی وادار نمائید ولی هزاران شکر که همه را پذیرفته و خواهیم پذیرفت ولی شکست مکتب را هرگز.

و در آخر بعثیهای کافر ! این را هم بدانید که همگی ما یک شعار را با امام و رهبرمان فریاد می زنیم تا زمانیکه بانک لااله الا الله و محمد رسول الله بر جهان طنین نیفکنده، مبارزه هست و تا مبارزه در هر کجای جهان است ما هم هستیم.

پدر و مادر عزیزم ! امیدوارم که شما از من راضی باشید و حال که به آرزوی دیرینه خود که شهادت در راه اسلام بود رسیدم، پیکرم را در زادگاهم دفن کنید و خواهشی که از شما دارم کاری نکنید که دشمن خوشحال شود و به هیچوجه اگر برایم گریه کنید راضی نیستم و تا آنجا که امکان دارد از پوشیدن لباس سیاه خودداری فرمائید و مجلس یادبود و تشییع جنازه ام تجملی نباشد و ضمناً پولی را که از صدیقه و حسین گرفته ام پرداخت نمایید و به قوم و خویشان بگویید اگر بد و خوبی از ما دیده اند ما را حلال کنند، دیگر عرضی نیست.

به امید پیروزی لشکریان اسلام به فرماندهی امام زمان ( عج )

برقرار باد جمهوری اسلامی ایران به رهبری امام خمینی

و السلام علیکم ـ محمد رضا اشتری


 

شهید: اکبر اکبرزاده شورکی

فرزند: حسین

شماره پرونده: 1711/66                                      کدشناسایی: 1063070

محل دفن: گلزار شهدای شهیدیه میبد

 

وصیت نامه شهید اکبر اکبرزاده

1711/66-1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

چه به فکر رسد و چه در نظر گذرد و چه بر زبان آید و چه نویسد قلم. در حالیکه خداوند تبارک و تعالی در قرآن می فرماید: گمان مبرید آنها که در راه خدا کشته می شوند مرده اند بلکه آنان زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی می خورند. و حضرت محمد ( ص ) می فرماید: به درستی که فوق هر نیکی نیکی دیگر است تا کشته شدن در راه خدا و هنگامی که بنده در راه خدا کشته شد دیگر فوق آن نیکی نیکی دیگری نیست. انشاالله این گفتارها شامل حال ما نیز بشود. یک نکته اینکه ما خدا و قرآن و پیامبران و علی و فاطمه و حسن وحسین و نه فرزند و نواده معصومش صلوات ا. . . علیهم الا اجمعین را داریم و شنیده ایم روایت دیگر اولاد و پیروان و اصحاب و یاورانش را به چشم خود می بینیم. حضرت روح الله را و ایمان و ایثار و اطمینان مقلدین واقعی اش درتمام زمینه ها را بیابیم و با خدای خود عهد ببندیم که تمام هم و غممان این باشد که آنها را در همه ابعاد سرمشق و الگو قرار دهیم و سعی در جامه عمل پوشاندن به گفتار و مواعظ و پند و اندرز و کلاً تمامی الفاظ به جا مانده از آنها بکنیم که گفته ها بسیار است و عمل اندک و هر آن زمان که حدودی از الفاظ موجود جنبه علمی پیدا کند کافی باشد پس بشکند قلم و بر کاغذ نلغزد و چیزی ننویسد که با هر گفتنی و نوشتنی و فهمیدنی مسئولیت بیشتر می شود.

فقط از همه شما می خواهم که مرا حلال کنید و این محتاج رحمت و مغفرت ا. . . و دعاالناس را عفو کنید و ببخشید از تمام حقوقی که بر گردن این حقیر دارید بگذرید که حق الناس از تمام حقوق بالاتر و مؤاخذه و عقوبت آن سخت تر است باشد که تا در روز محشر جزء کسانی باشیم که به وظیفه خود عمل کرده اند و نزد پیامبر و آلش روسفید و در نزد خدا برویم.

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

مورخه: 3/10/1365

اکبر اکبرزاده شورکی


 

شهید: ابوالفضل اکبری رکن آبادی

فرزند: میرزا حسن

شماره پرونده:1110/63                            کد شناسایی:1066102

محل دفن: گلزار شهدای رکن آباد میبد

 

وصیت نامه شهید ابوالفضل اکبری رکن آبادی

1110/63/1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

« یا ایها الذین آمنوا ان تنصروا الله ینصرکم یثبت اقدامکم »

« ای آنانکه ایمان آورده اید اگر خدا را، دین خدا را نصرت و یاری کنید خداوند شما را یاری دهد و گامهایتان را استوار و پابرجا نگه دارد».

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با درود و سلام به پیشگاه ولی عصر امام زمان ( عج ) و با درود و سلام بر شهیدان کربلای ایران، درود بر ثابت قدمان که خدا را یاری می کنند و با خون خود ظالمان را رسوا می کنند و درود به رهبر عظیم الشأن که عمر عزیزش را وقف اسلام می کند.

خداوندا احساس تنهایی می کنم، خداوندا جهان برایم تنگ شده و همچون زندان است، احساس دوری از یاران می کنم، دلم می خواهد من هم پرواز کنم، من هم حکمت را به اجرا در بیاورم. خداوندا ای بخشنده مهربان من می دانم که مرا می بخشی و به من رحم می کنی، خداوندا من برای این خودم را فدا می کنم، بلکه مردم بدانند فقط راه امام حسین علیه السلام است که به ذلت و خواری پایان می دهد و بر من آگاه شده، شهادتم را احساس کردم و وصیتم را نوشتم تا شاید بر من رحم کنی و ای امت شهید پرور شما در پیشگاه خدا سرافراز و بالا مقام هستید به خاطر اینکه در راه او استقامت کردید و این راه را هم شما طی می کرده اید و صابر و پایدار باشید، امام را تنها نگذارید که این باعث فرود آمدن عذاب و سختی در دنیا و آخرت بر شماست و بدانید که سختیهایی که به شما می رسد همه اش نعمت است و از جانب خدا است و همیشه صابر باشید و دشمنان داخلی را از یاد نبرید. دیگر وصیت و نصیحتم به شما و خانواده ام این است که صابر باشید، در مرگ من زاری نکنید که شاید دشمنان اسلام سوء استفاده کنند و از تو همسر مهربانم می خواهم که پسرم را حسین گونه و دخترم را زینب وار تربیت کنی و می خواهم که به پسرم نگویی که پدرت به سفر رفته، بلکه به او بگویید که پدرت شهید شده و دیگر به خانه نمی آید که او در دل به ابرجنایتکاران شرق و غرب جهان نفرت پیدا کند و از همین حالا بداند که این جنایتکاران چه می کنند و خوب و بد را تشخیص دهد و از تو مادر و خواهرم می خواهم که صبر را پیشه کنید و هیچ ناراحتی از خود بروز ندهید تا دیگر مادران و خواهران هم از شما درس بگیرند و با فرستادن فرزند و برادر خود اسلام را یاری کنند و از شما برادرانم می خواهم که به جبهه بیایید و نگذارید سنگر من خالی و سلاح من بر زمین بماند.

به امید پیروزی و بارورشدن اسلام در تمامی جهان.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

30/11/1362

ابوالفضل اکبری از رکن آباد


 

شهید: ابوالقاسم اکبری رکن آبادی

فرزند: میرزا حسن

شماره پرونده:2651/61                                   کد شناسایی:1066103

 

وصیت نامه شهید ابوالقاسم اکبری رکن آبادی

2651/61-1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

« و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله امواتا بل احیاء و لکن لا تشعرون »

قرآن کریم سوره بقره آیه 154

« به کسانی که در راه خدا شهید می شوند مرده نگویید، آنها نمرده اند بلکه زنده اند ولی شما این واقعیت را درک نمی کنید. »

قال علی (ع ):« ان احب ما انالاق الی الموت ».

« محبوبترین چیزی که من آن را ملاقات می کنم نزد من مرگ است».

وصیت نامه خود را با سلام و درود بی پایان بر یاور مستضعفین، پدر یتیمان، قلب تپیده امت، کوبنده ظالمان و پادشاه منحوس دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی، اسلام مجسم، یار زاغه نشینان، مرجع علم تشییع فرزند پاک فاطمه ( ع ) و حضرت علی ( ع )، رهبر انقلاب اسلامی ایران، بنیانگذار جمهوری اسلامی، آیت الله العظمی الامام خمینی شروع می کنم:

پیام این جانب به ملت قهرمان ایران این است که حسین زمان را درست شناخته و دستوراتش را با رگ و خون خویش آغشته کرده و جامه عمل پوشند، از علمای ربانی جدا نشوند، همیشه به یاد خدا و آخرت و مرگ باشند. ای ملت شریف ایران ! از دنبال کردن خط امام که همان خط اصیل اسلامی است و از پشتیبانی کردن ولایت فقیه دریغ ننمایید، شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی و مرگ بر اسرائیل و مرگ بر ایادی آنها یادتان نرود، همیشه در صحنه باشید چنانکه تا کنون بوده اید، امام را دعا کنید، نمازهای جمعه را هر چه باشکوهتر به جای آورید، از کمک به جبهه ها از هیچ گونه چیزی دریغ نکنید، امیدوارم که هر چه زودتر قدس از راه کربلا نجات یابد و شما بروید در قدس و مسجدالقصی نمازجمعه را با امام امت بخوانید، در کربلا زیارت حضرت امام حسین ( ع ) کرده و سلام رزمندگان اسلام و ما را به پیشوای سوممان برسانید، صبر و مقاومت و پایداری در مقابل دشمنان خدا و اسلام و قرآن پیشه کنید، ملت مظلوم و محروم فلسطین و افغانستان وسایر ممالک اسلامی را نجات دهید، ظلم را در روی زمین ریشه کن کرده، زمینه ظهور حضرت مهدی ( عج )‌ را آماده سازید، از دعا و تلاوت قرآن ونهج البلاغه ونمازها را با جماعت خواندن ودر مسجد نماز برقرار کردن خودداری نکنید، معنویت فراموش نکنید، قیامت حساب وکتاب را فراموش نکنید. پیامم به پدر ومادر عزیزم این است که صبر واستقامت داشته باشند و بدانند که ما از امام حسین ( ع ) درس مرگ سرخ انتخاب کردن را یاد گرفته ایم وای کاش که هزاران جان داشتم و فدای خدا و اسلام می کردم، از پدر ومادر عزیزم می خواهم که مرا حلال نمایند وافتخار کنند همچون فرزندی را در راه خدا داده اند. از پدر ومادر می خواهم که بگویند که هر کس هرچقدر پول طلب من دارد از پدرم بگیرد. و از حزب الله می خواهم که راه وهدف شهدا را  دنبال کنید وغفلت نکنند.

خداحافظ

ابوالقاسم اکبری

تاریخ: 23/5/1361


 

شهید: غلامرضا اله آبادی یخدانی

فرزند:محمد علی

شماره پرونده: 2873/61                                   کد شناسایی:1070126

محل دفن: مفقود الجسد می باشد

 

وصیت نامه شهید غلامرضا اله آبادی یخدانی

2873/61/1/ش

بسمه تعالی

« ان الله لایغیر حتی یغیر و اما بانفسهم »

« همانا خداوند سرشت هیچ گروهی را عوض نمی کند مگر اینکه خود به تغییر سرنوشت خود اقدام کند ».

اینجانب بسیار خوشحالم که بعد از بیست سال تلف کردن عمرم خداوند به من آن توفیق را داد که در راهش قدم بردارم و به جبهه حق علیه باطل بروم و این درخت نوپای اسلام یعنی انقلاب اسلامیان که کمتر از عمرش می گذرد یاری کند و نیز بسیار خوشحالم که توانستم خونم را در این راه بدهم. برادران زندگی انسان بر یک محور تسلیل وار می چرخند و اگر انسان یک زمستان و تابستان از این طبیعت را دید نباید به این دنیا امیدوار باشد چونکه نیکان و صالحان عالم نیز به این طبیعت دل نبسته بودند و ما هم که خود را پیرو آنان می دانیم نباید به این دنیای غدار دل ببندیم و وابستگی ایجاد کنیم چنانکه شاعر می گوید:

در این دنیای بی ارزش چرا مغرور می گردی               سلیمان گر شوی آخر نصیب مور می گردی

برادران و خواهرانم بیاییم لحظه ای در تنهایی به خود بیاندیشیم و ببینیم که آیا ما عزیزتر از مولایمان علی ( ع ) هستیم که در محراب عبادت و دهان روزه او را شهید کرده اند؟ و آیا ما برتر و بالاتر از فرزند فاطمه و فرزند برومندش علی اکبر هستیم که همگی در این راه جان دادند؟ پس بیاییم و بنگریم که آنها چگونه با این جهان برخورد کردند و ما هم راه فرزندان آنها یعنی راه مدنیها و دستغیب ها و هاشمی نژادها و مخصوصاً راه شهیدان دیارمان یعنی صدوقی ها را دنبال کنیم. و شما ای ملت مسلمان و همیشه در صحنه امیدوارم به این چند پیامی که برادر کوچکتان برای شما دارد گوش فرا دهید و آن را جامه عمل بپوشید.

اول اینکه این پیر جماران، این امام امت، این قلب تپنده ملت، این سرلوحه دار انقلاب و این مستضعفان جهان را در میان خود نگه دارید یعنی با دعاهای خیر شبانه و بعد از نمازهایتان این مرد بزرگ را که عالمی را به شگفت واداشت حفظ و صیانت کنید و دیگر اینکه رزمندگان را که همچون حجابی یاری نوامیس شما هستند دعاگو باشید و از خدا بخواهید که این جوانان هرچه زودتر از سنگرهای تاریک و مرطوب رهایی یابند و یک پیام هم برای بعضی جوانهای عزیز دارم و آن این است که اگر به جبهه ها نمی آیید لااقل از وظیفه خودشان که همان خدمت سربازی است شانه خالی نکنند و این خدمت به خلق که وظیفه هر شخص مسلمان است انجام دهند. من به خدا قسم برای بعضی از جوانها تأسف می خورم که چرا از جبهه ها گریزانند و ماهیت آن را درک نمی کنند چون معتقدم اگر آنها ماهیت و هدف رفتن به جبهه را دریابند دیگر سرازپای نمی شناسند و به کمک دیگر برادران رزمنده اشان می شتابند و در پایان یک خواهش از پدر و مادرم دارم و آن اینکه مرا ببخشید از اینکه نتوانستم در این مدت کوتاه خدمتی بکنم و من در پایان طول عمر امام امت را از خدای بزرگ خواهانم و شما ای ملت عزیز هرچه کردی امام امت، نمازجمعه و روحانیت متعهد.

والسلام­ـ من الله التوفیق

غلامرضا اله آبادی

 


شهید: محمدرضا امامی کاظم آباد

فرزند: یداله

شماره پرونده:2445/62                                کد شناسایی:1072908

محل دفن: گلزار شهدای رکن آباد میبد

 

وصیت نامه شهید محمد رضا امامی کاظم آباد

2445/62-1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

« و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات و لکن لا تشعرون »

« به کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده نگویید بلکه زنده هستند و شما درک نمی کنید».

با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و با سلام و درود بیکران به ارواح پاک تمامی شهیدان از هابیل تا حسین بن علی و از حسین تا شهیدان پانزده خرداد و از شهدای پانزده خرداد تا شهدای 7 تیر خصوصاً شهید مظلوم دکتر بهشتی و شهدای محراب همچون مدنیها و دستغیب ها و صدوقیها و شهدای راه اسلام، وصیتنامه خود را شروع می کنم:

« ما مثل حسین در جنگ وارد شده ایم و باید مثل حسین به شهادت برسیم ».

امام خمینی

اولاً ای پدر و مادر مهربانم از شما معذرت می خواهم و از شما می خواهم که مرا ببخشید چونکه در دوران کودکی و طفولیت شما را اذیت کردم، از شما حلال بودی می طلبم که نتوانستم کمک شایسته ای به شما بکنم. ای مادر گرامی ! من راضی نیستم که در پشت جنازه من گریه کنی مگر خون من رنگین تر از خون علی اکبر امام حسین و قاسم بن الحسن است پس از مادر علی اکبر عبرت بگیر و تو ای پدر رنج کشیده ام ! در مقابل مرگ من چون سدی استوار و کوهی محکم باش و همچون شیر خروشان باش و خود را طوری نشان بده که اگرمنافقی تو را دید از جای خود بلرزد و خود را در گوشه ای پنهان کند و تو ای خواهرم ! در مقابل مرگ من همچون زینب استوار باش و زینب وقتی خبر شهادت برادرش را آوردند چون کوه استوار بود و از تو می خواهم مانند زینب باشی، می خواهم وقتی خبر شهادت مرا آوردند رو به درگاه خدا بیاوری و خدا را شکر کنی که چنین برادری به تو داد که در راه خدا جهاد کند و شهید شود و شما ای برادرانم ! اگر موقعی شما را آزار و اذیت کرده ام مرا ببخشید و از خدا بخواهید که گناهانم را ببخشد. من به فرمان پیر جماران، امید محرومان، امید مستضعفان، نائب امام زمان،این قلب تپنده امت به فرمان ” هل من ناصر ینصرنی “ او اسلحه را به دوش می گیرم و برای مبارزه با کفر صدامی و صدامیان و جنایتکاران راهی شهر شهادت می شوم و اگر توفیق یافتم و خدا خواست به من بنده ناقابل خودش شربت شهادت بنوشاند. و ای دوستان ! گواهی از خدا بخواهید که خداوند مرا بیامرزد،امام را دعا کنید، دعای کمیل و ندبه و توسل بخوانید، زیارت عاشورا را فراموش نکنید و پیرو روحانیت مبارز و متعهد و پشتیبان ولایت فقیه باشید و به خانواده های شهدا سر بزنید و در غم و شادی و مشکلات آنان شریک باشید و هر وقت دلتان تنگ شد مزار شهدا را زیارت کنید و سعی کنید دعای کمیل را پهلوی قبر شهدا بخوانید و ای برادران محصل ! از شما می خواهم که درسهایتان را رها نکنید و درس بخوانید تا برای مملکت فایده ای داشته باشید و قرآن را فراموش نکنید و از شما می خواهم که در جلسه های قرآن شرکت کنید و از خواهران هموطنم می خواهم که با حجاب اسلامی خود ضربه محکمی برای پوسیدگان و منافقین بزنید و به خدا قسم اگر شما حجاب را فراموش کنید بدانید که خون شهدا را پایمال کرده و خداوند از شما راضی و خشنود نخواهد بود و خدا را شکر می کنم که به من توفیق داد تا در راهش کوشش کنم و این جان ناقابل را برای اسلام فدا نمایم و از برادران دینی خود می خواهم که اگر آزار و اذیتی از من دیده اید مرا ببخشید و در پایان سخنی با معلمین امور تربیتی و دیگر معلمان دارم، ای معلمین متعهد و ارجمند ! نقش شما نقش انبیاست بیایید و کتابهایی درباره اسلام و قرآن بخوانید و برای این جوانان محصل بیان کنید، به خدا قسم اگر به این نونهالان کمک نکنید مسئول هستید و اگر یک لحظه غافل شوید این نو نهالان و این غنچه های نوشکفته پژمرده می شود و از شما می خواهم که دعای امام را فراموش نکنید.

” ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم “

والسلام

محمدرضا امامی ­ـ 6/5/1361 


 

شهید:ابوالفضل امامی میبدی

فرزند: احمد

شماره پرونده:1531/64                                کد شناسایی:1072966

محل دفن: گلزار شهدای فیروزآباد میبد

 

 

وصیت نامه شهید ابوالفضل امامی میبدی

1531/64/1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

با درود و سلام بیکران به امام زمان ( عج ) و نائب برحقش رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی و با درود و سلام به حسین شهید ( ع ) و به امید آمدن مهدی فاطمه ( س ) که همه مسلمانان و رزمندگان انتظار دیدن مهدی فاطمه هستند و با درود و سلام به روحانیون و سلام و درود به خانواده شهدا که این پدر و مادر شهیدان این فرزندان خوب خودشان تقدیم به اسلام کردند.

ای امت مسلمان، ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیریم که حسین ( ع ) در میدان نبرد کشته شد که علی اکبر حسین در میدان نبرد کشته شد که علی در محراب شهید شد که صدوقیها، دستغیبها، اشرفیها و مدنی ها در محراب نماز شهید شدند که بهشتی ها و 72 تن از یاران او در حزب جمهوری اسلامی قطعه قطعه و سوخته شدند که باهنر و رجایی قطعه قطعه شدند که برادران پاسدار و برادران بسیجی در کربلای ایران به دست مزدوران آمریکایی و شوروی و حزب بعث عراق سوخته شدند که پیکر آنها سوخته یا تکه تکه شده بود.

الله، ا لله اکبر ای مادران، ای مادران مبادا برای رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب را بدهید که در یک روز تحمل داغ 72 تن شهید را نمود، شما مادران مثل مادری از ایران باشید که داغ 6 فرزند دید ونزد امام رفت وگریه می کرد که چرا من دیگر فرزندی ندارم در نبرد اسلام بجنگد و از همه ملت مسلمان می خواهم فرزندانتان را به جبهه بفرستید ومثل خاندان ( وهب) حتی جسد فرزندتان را تحویل نگیرید وبگویید فرزندی که در راه خدا داده ام جسد او را تحویل نخواهم گرفت از ملت مسلمان می خواهم استغفار ودعاها را از یاد نبرید که بهترین درمان ها برای تسکین دردهاست وهمیشه به یادخدا باشید ودر راه او قدم بردارید وهرگز دشمنان بین شما تفرقه نیاندازد وشما را از روحانیت جدا نکنند که روز بدبختی های شما وجشن ابرقدرتها ( است ) ودعاها بود که رزمندگان را در جبهه پیروز کرد واز برادران می خواهم که در ارگانهای انقلابی شرکت کنند به خصوص در (سپاه ـ پایگاهها ـ  بسیج ) واین بسیج وپایگاهها هست که برادران را می سازد و اگر من در پایگاه اذیت به برادری کردم حلال بودی می خواهم واز پدرم حلال بودی می خواهم که من در دوران نادانی او را اذیت کرده ام مرا ببخشند واز خدا شکرگزاری کنید که فرزندتان در راه اسلام قربانی کرده اید واز مادرم وپدرم می خواهم برای من درب مغازه مان جشن بگیرند وشیرینی بدهند و هیچ گونه سیاه نپوشند وگریه ای وناراحتی برای من نداشته باشند که باعث ناراحتی من و در دنیای دیگر نزد حسین وفاطمه وشهدای اسلام روسیاه باشند وهروقت می خواهید عزاداری کنید به یاد حسین وفاطمه پهلو شکسته عزاداری کنید واز کلیه همسایگان می خواهم اگر از من شوخی یا اذیتی در دوران نادانی سرزده است من را ببخشند وهرکس از من طلبکار است یا حسابی دارد برود از پدر بگیرد وتسویه حساب کند ومی خواهم که اگر جسدم بود جلوی مغازه مان  بگذارید و وصیت نامه ام را بخوانند اگر جسدم هم نبود وصیت نامه ام در جلوی مغازه مان بخوانند وجلوی مغازه مان حجله به یاد حسین وشهدای اسلام ببندند واز پدر ومادرم می خواهم مدت دو سال نماز و دو ماه روزه برایم بشوند شاید نماز و روزه ام اشکال داشته است واز برادرانم می خواهم که از کودکی در پایگاهها و درس قرآن شرکت کنند تا از کودکی به راه اسلام ادامه بدهند واز خواهرانم می خواهم من را ببخشند واز تمام دوستان وقومان حلال بودی می طلبم ودر آخرین لحظه عمرم پیام دارم:

 سلام من را به رهبر عزیزم برسانید وبگویید تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد با خداوند پیمان می بندم که تمام عاشوراها و در تمام کربلاها با حسین همراه باشم وسنگر او را خالی نکنم تا هنگامی که احکام اسلام در زیر پرچم اسلام امام زمان ( عج )‌ به اجرا درآید.

والسلام

من التوفیق شهاده

از خدا شکر گزاری می کنم

ابوالفضل امامی

18/11/61                         

 


شهید: سید ابوالفضل امامی میبدی

فرزند:‌سید رضا

شماره پرونده: 2962/61                                  کد شناسایی: 1072978 

محل دفن: گلزار شهدای فیروزآباد میبد

 

وصیت نامه سید ابوالفضل امامی میبدی

2962/61- 1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

« ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل لله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »

« مپندارید کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده اند، بلکه زنده اند ودر نزد خدا روزی می خورند و شما درک نمی کنید.»

 درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران وبه همه رزمندگان جان بر کف اسلام که در جبهه های حق بر علیه کفر صدامی نبرد می نماید وبا سلام بر همه شهدا از هابیل تا حسین و از حسین تا شهید مظلوم بهشتی تا شهدایی که خون گرمشان در سنگرهای غرب وجنوب به پای درخت اسلام ریخته می شود. من این وصیت نامه را در حالی که عازم به جبهه هستم با دلی پر از شوق وقلبی سرشار از محبت به رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی می نویسم وشما ای جوانان حزب الله! از شما می خواهم که خط من که همان خط حسین است ادامه بدهید ونگذارید که این کوردلان شیطان صفت رخنه کنند وخون هزاران جوان پایمال شود، هرچه شما کردید اوقات نماز را رعایت کنید، جلسات دعای کمیل و دعای ندبه ونماز دشمن شکن جمعه را فراموش نکنید، نمی دانم که شما می دانید یا نه که هر شب جمعه در سنگرها دعای ندبه ـ  کمیل ودعای توسل می خوانند و فرمانده شان را صدا می زنند ومهدی جان مهدی جان می کنند.

تو ای پدرم ومادرم! با عرض سلام از شما می خواهم حالا که من شهید شدم واین لیاقت در خود دیدم از شما تقاضا می کنم که در سوگ من گریه نکنید وحتماً در مجلس من شیرینی و شربت بدهید وحسین گونه وزینب گونه رفتار کنید وشما ای برادرانم ( ‌جلیل ـ‌ محمود ) از شما می خواهم که خط من را ادامه بدهید ورسالت من را به همه جوانان برسانید وهمیشه پشتیبان روحانیت مبارز باشید همانگونه که امام فرمود اگر روحانیت شکسته شود اسلام شکسته شده است ودر پایان از خداوند می خواهم صبری عظیم به شما بدهد ومن از شما ملت میبد وهر کس که من را می شناسد چه از دوستان وآشنایان عاجزانه تقاضا می کنم که مرا ببخشید.

اضافه می کنم که هر کس از من پولی طلب دارد از برادر بزرگم سید جلیل بگیرد واز برادرم می خواهم که دو سال نماز وروزه برای من بگیرد ( حتماً ) و50 تومان نذر سید جعفر و150 تومان مقداری از آن را نذر فقرا صندوق خیریه ”مسجد کوچک‌ “ کرده ام حتماً این ها را بپردازید.

« ما مثل حسین در جنگ وارد شدیم وباید مثل حسین به شهادت برسیم »

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

روح منی خمینی                                                                                                    آماده شهادت

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

سید ابوالفضل امامی


 

شهید: علی محمد امامی میبدی

فرزند: محمود

شماره پرونده: 3583/65                                    کد شناسایی:1072989   

محل دفن: گلزار شهدای فیروزآباد میبد

وصیت نامه شهید علی محمد امامی

3583/65/1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

« ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله امواتا بل احیاء ولکن لا تشعرون »

« ونگویید به آنان که کشته شدند در راه خدا، مردگان، بلکه زندگانند ولیکن درنمی یابید».

باسلام و درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب وبنیان گذار جمهوری اسلامی وسرور عزیزمان محمد ابراهیم اعرافی امام جمعه میبد ودرود فراوان بر شهدای سراسر ایران به خصوص شهدای حماسه آفرین میبد و سلام بر خانواده محترمشان و بر شما ملت شهیدپرور دیار خون واکنون می خواهم چند سطری بر روی کاغذ بنگارم:

ای ملت شهیدپرور ایران در درجه اول جنگ را فراموش نکنید و آن را مسئله اصلی بدانید وبه هیچ عنوان  آن را فراموش نکنید. ثانیاً پدران، فرزندان خود را همانند علی اکبر امام حسین ( ع ) تربیت کنید ودختران خود را همچون زینب تربیت کنید، مبادا با از دست دادن فرزندی از شما روحیه شما ضعیف شود که این عمل باعث شادی دشمنان می شود وشما از یادتان نرود در تمام جلسه ها ودعاها به یاد رزمندگان باشید وامام را دعا کنید واگر افرادی را می بینید که مخالف با انقلاب وقیام حسینی، قصد توطئه را دارند از صحنه خارج کنید تا نتوانند سوءاستفاده کنند، چون شما اعتراف می کنید که حسین جان ! اگر در میدان نبرد نبودیم تو را یاری کنیم وآرزوی آن را داشتیم پس حتی الامکان دست به دعا بردارید.

وای پدر عزیز ومادر مهربان ! از این که فرزند ناقابل خود را در راه اسلام از دست داده اید ناراحت نباشید چون خداوند شما را در معرض آزمایش قرار داده است وای برادران عزیز ! به هیچ وجه در غم من ناراحت نباشید که باعث شادی دشمن می شود و در آخر ای ملت عزیز فیروزآباد و سایر مناطق از شما حلال بودی می طلبم و آخرین سخنم را با شما می گویم، روحانیت عزیزی که همیشه در صحنه بوده اند با دل وجان نگه دارید و ایثاری که در بین ملت ایجاد شده است توسط همین برادران بوده است.

 و در آخر پیامی با برادران دانش آموز:                

تا آنجا که در توان دارید به تحصیل و آموختن درس بپردازید که کشور ما به وجود شما احتیاج دارد، همانا امامان ما این چنین نزد خداوند رفتن ومن شهادت را انتخاب کردم و این گونه به ملاقات خدا شتافتم تا در روز محشر روسیاه نباشم و از امامان خود خجالت نکشم.

بی عشق خمینی نتوان عاشق مهدی بود

والسلام علی من اتبع الهدی

امضاء: علی محمد امامی


 

 

شهید: هدایت امامی میبدی

فرزند: ماشاءاله

شماره پرونده: 2448/62                                    کد شناسایی: 1073001

محل دفن: گلزار شهدای بشنیغان

وصیت نامه شهید هدایت امامی 

2448/62ـ1/ش

بسم رب الشهداء و الصدیقین

پدر و مادر عزیز! من با اجازه شماها به مدرسه خودسازی( جبهه ) رفتم مبادا که در هنگام نبودن من در خانه ایجاد ناراحتی نمایید، صبور باشید، نمازهایتان را بخوانید، امام را دعا کنید، یار و یاور امام باشید، مبادا به خاطر از دست دادن من منتی بر کسی بگذارید و از انقلاب انتظاری نداشته باشید.

این شعار هر رونده حق است که می خواهد آنقدر برود تا به وجود خدا ( الله ) پی ببرد و این تکاپو و حرکت به طرف معبود ومقصود است که اگر برای لحظه ای خداوند آنانی را به خودش بگذارد امکان لغزش انسانی وجود دارد، من به آن اندازه سواد ندارم که بتوانم به درک گفته های بزرگان و فلاسفه اسلامی موفق شوم ولی در روایات شنیده ام چنان که بنده خداوند یک قدم به طرف معبود و خدایش بردارد خداوند قدم ها به طرف او برمی دارد و من که در تمام عمرم انسانی گناه کار بوده ام اکنون احساس می کنم که خدایم را یافته و به سوی او حرکت می کنم و از او می خواهم برای لحظه ای نیز مرا به خود وانگذارد که همان لحظه امکان دارد لغزشی از من سر بزند، آمین.

وقتی که مرا از تابوت برمی داری و در خاک می نهید و برای شهادتم به همدیگر تبریک می گویید به جای شعار سنگ قبرم روی آن بنویسید، یکی از رهروان راه حسین در صحرای کربلا خوزستان ایران.

دیگر در اینجا وصیتم به اتمام رسید، هر چه شما کردید با هم خوب وحدت داشته باشید.

پسر ناقابل خودتان:

هدایت امامی

والسلام          


 

شهید: داود حسین امیری فیروزآبادی

فرزند: بمانعلی

شماره پرونده: 1614/64                                     کد شناسایی: 1078739

محل دفن: گلزار شهدای فیروزآباد میبد

 

وصیت نامه شهید داود حسین امیری فیروزآبادی

1614/64/1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا اباعبدالله

« و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه »

« ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیا سیوف خزینی »

« ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »

« مپندارید آنهایی که در راه خدا کشته شده اند، مرده اند بلکه آنها زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی می خورند».

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان

با سلام و درود بی پایان بر منجی عالم بشریت مهدی آل محمد ( ص ) و نایب بر حقش خمینی کبیر و شهدای راه خدا و رزمندگان اسلام و اسرا و شما امت حزب الله و شهیدپرور و پدر ومادرم.

بنا بر وظیفه شرعی هر مسلمانی باید وصیت نامه ای داشته باشد و من هم چند کلمه وصیت میکنم و آن این که از شما می خواهم همیشه پیرو خط امام و یاور روحانیت باشید و هوشیار وفعالانه در صحنه حضور داشته باشید و مواظب شایعه پراکنها و منافقین باشید و سنگرها را با شور و شوق بیشتر پر نگه بدارید و تقوا را پیشه راه خود سازید و به دنیا چون ( بی ارزش است ) دل نبندید. البته من کوچکتر از آن بودم که به شما سفارش بکنم البته به عنوان تذکر و یادآوری لازم دانستم و من خدای بخشنده و مهربان را شکر می کنم که چنین لیاقتی را به من داد که اگر در مدت عمرم خدمتی به اسلام نکرده ام لااقل با مرگم شاید کاری کرده باشم و من از پدر و مادرم می خواهم که صبر را پیشه کنید که خداوند صابران را دوست می دارد و هر وقت خواستید گریه کنید به یاد شهدای کربلا بگریید و شاد باشید که لیاقت دادن فردی به راه خدا داشته اید و در مجلسی که برایم می گیرید شیرینی پخش کنید و امیدوارم که از آزار واذیت که به شما رساندم مرا حلال کنید و همچنین اگر از طرف من آزاری به شما رسیده است عفو کنید و در پایان برای طول عمر امام وسلامتی وی و پیروزی رزمندگان دعا کنید.

چنین قفسی نه سزای چون من خوش الحانیست

      روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم

اگر از خون دلم بوی شوق می آید عجب مدار

که  همدرد  نافه ی  ختنم

والسلام

امضاء: امیری

11/11/1364

 


 

شهید: محمد رضا انصاری رکن آبادی

فرزند: محمد حسین

شماره پرونده: 3414/61                             کد شناسایی: 10840454

محل دفن: گلزار شهدای رکن آباد میبد

 

وصیت نامه شهید محمد رضا انصاری

3414/61 -1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الرب الشهداء و الصالحین

وصیت نامه ام را با نام الله شروع می کنم. به نام خدایی که موجودات را آفرید و کائنات را نظم بخشید. به نام خدایی که شاهد وناظر این خون های پاکی است که در کربلاهای ایران می ریزد.

« ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »

با درود و سلام فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی، اسطوره مقاومت و شجاعت و شهامت امام خمینی و با سلام و درود فراوان به روح پاک شهیدان راه اسلام از محمد ( ص ) تا شهیدان جنگ تحمیلی و با سلام و درود فراوان به شما برادران و خواهرانی که همیشه در پشت جبهه با شعار حزب الله می میرید، سازش نمی پذیرید، خدمت می کنید و با درود وسلام به رزمندگان دلیر اسلام.

برادران و خواهران به عنوان یک توصیه از برادر حقیرتان سرباز کوچک امام زمان بشنوید که دست از مبارزه برندارید تا انقلاب مهدی و پیرو روحانیت اصیل و مبارز به رهبری امام خمینی بت شکن باشید و هرگز پیوند خود را با روحانیت مگسلید که پیوند با روحانیت تنها ره رهایی است و به عنوان اخطار به مزدورانی که هنوز هم مخالفت می کنند و در مدد ضربه زدن هستند می گویم که به خود آیند و به مسلمین بپیوندید، ای دیوهای در پوست انسان خجالت بکشید تا زمانی که یک کودک شش ماهه ایرانی زنده است شما هیچ  غلطی نمی توانید بکنید.

من می دانم در حمله ای که در چند روز دیگر می شود شهید می شوم، با یاری الله و به رهبری روح الله و همت حزب الله انشاالله تعالی که این انقلاب عظیم اسلامی به انقلاب حضرت مهدی بپیوندند و شما هم برادران عزیز و خواهران گرامی دو رمز پیروزی، وحدت ومکتب را حفظ کنید که اگر توانستید این دو رمز را حفظ کنید صاحب شرف اسلام و انسانیت هستید و العیاذبالله در غیر این صورت در مرداب گندیده استعمار خواهید مرد.

از برادر سید علی میری می خواهم نهایت کوشش خود را در جهت بالا بردن آموزشهای نظامی و سیاسی و مذهبی و تبلیغات اسلامی در پایگاه شهید بهشتی به عمل آورد و از برادران هم می خواهم با ایشان همکاری کنند تا انشاالله این انقلاب اسلامی را به پیروزی برسانیم با خون من و دیگر برادران و همت شما عزیزان.

اسلام بدون روحانیت یعنی اسلام منهای اسلام، اسلام بدون روحانیت اصلاً معنا ندارد.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

وعده دربهشت برین نزد امام حسین ( ع )

26/12/1360

امام خمینی جانم به فدایت

محمد رضا انصاری

 


شهید: محمود انصاری رکن آبادی

فرزند: محمدحسین

شماره پرونده: 2211/67                                   کد شناسایی: 1084046

محل دفن: گلزار شهدای رکن آباد میبد

 

وصیت نامه شهید محمود انصاری رکن آبادی

2211/67/1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

« الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و

 انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون »

به نام خدایی که جانم در دست اوست و طاعتش موجب قدرت است و به شکر اندرش مزید نعمت و به نام خدایی که آفرید انسان را از هیچ و او را اشرف مخلوقات قرار داد و به نام و یاد خدایی که به من وجود و هستی بخشید و مرا لایق دانست که جان ناقابل مرا خریدار شود. خداوندی که علت همه کار است و چرخ روزگار با نظارت او می چرخید و شاهد و ناظر همه کارهاست.

من شهیدی هستم از تبار حسین که چشمه جوشان لطف و معرفت خداوند لایزال نصیبم شد و حسین را اسوه شهادت و علی را الگوی عدالت برای من قرار داد و این حقیر با نشان گرفتن از این بزرگواراران و آقایان زمان صراط مستقیم را پیمودم و به عنایت الهی شهد شهادت را نوشیدم و توانستم دینم را به اسلام ادا کنم، هان شما ای دیو و روباه صفتان تاریخ ! کجایید تا ببینید که امت حزب الله چگونه در جبهه ها ایثارگری می کنند. قسم به خدایی که جانم دردست اوست، تا جبهه ها این بسیجیها را دارد هیچ ابرقدرتی، قدرت تجاوز به کشور و آیین و شرف کشورش را ندارد، بسیجی هایی که امام در مورد آنها می فرماید: بسیج قلب من است، گذشت آن زمانی که کشور اسلامی ما را به باد فساد کشاندید و خواهران و برادران ما را در شهرهای هویزه و خرمشهر به توپ و موشک و خمپاره بستید، گذشت آن زمانیکه ملت مظلوم ما را در پانزده خرداد به خاک و خون کشیدید، چه نکو فرمود امام بزرگوارمان که سربازان خدا و یاران باوفای من هم اکنون در گهواره ها هستند و این نوزادان دیروز به شیران امروز تبدیل شده اند و با یاری و استعانت از حق هیچ نیرویی توان رودرروئی با آنها را ندارد، خداوند به همه ما توفیق دهد که از سربازان راستین امام زمان باشیم و شما ای ملت مظلوم و زجرکشیده ایران خصوصاً ملت مستضعف رکن آباد درودتان باد با ایثارگریتان سعادت دنیا و آخرتتان را به دست آوردید و این خواهش را از من حقیر و خاک پایتان بپذیرید که هرگز از خط خود بازمگردید و چون همیشه در راه گسترش اسلام به سرتاسر گیتی کوشا باشید و مگذارید منافقین بر شما رخنه کرده و با فعل و انفعالات شما را خدای ناکرده از خط در برند و اجری که با دادن جوانها و مالها و اخلاقتان ذره ذره به دست آورده اید تباه کنید.

و سخنی کوتاه با شما والدین عزیزم !

­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­

من به وجود شما می بالم و انگشت بر دندان گرفته ام و متعجب و متحیرم از صبرتان، شما که راضی نیستید نازکتر از گل به فرزندانتان بگویید چطور برای حفظ دین جوانتان را به میدان پیکار می فرستید، جداً اجرتان با خداوند عزوجل.

و شما ای خواهرانم ! زینب وار بردبار باشید و این بیت شعر را مد نظر داشته باشید که:

ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است

ارزنده ترین زینب حفظ حجاب است

و بدان که چادر سیاه تو از خون من رنگین تر است و باارزشتر است. در پایان برای فرج آقا امام زمان و پیروزی رزمندگان و شادی ارواح شهداء و سلامتی حضرت امام صلواتی محمدپسند بفرستید.

11/1/1366 – محمود انصاری رکن آبادی


 

شهید: محمدعلی بابازاده میبدی

فرزند: محمدرضا

شماره پرونده:1589/60                                        کد شناسایی: 1092252

محل دفن: گلزار شهدای بشنیغان میبد

 

وصیت نامه شهید محمدعلی بابازاده میبدی

1589/60-1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

همانا ما از خدا آمده ایم و بازگشت ما به سوی اوست.

درود بی پایان بر حضرت مهدی، درود بی پایان بر نائبش امام خمینی و درود بر تمام شهیدان که با خون خود اسلام را زنده کردند و بر تمامی رزمندگان در جبهه مشغول جنگیدن با کفار و در پشت جبهه مشغول مبارزه با منافقین می باشند و در آخر سلام بر پدر و مادر و برادر و خواهرانم، وصیتنامه خود را شروع می کنم:

ما همه رفتنی هستیم و چه بهتر رفتنمان در راه خدا باشد، ما مرد جنگیم این یکی از سخنان رهبر عالیقدرمان است.

پدر و مادر ! هم اکنون که وصیتنامه را به دست شما می دهند من به آرزوی خود رسیده ام. من هم اکنون بسیار خوشحالم که دارم به جنگ می روم گرچه نتوانستم در مدت زندگی خود خدمتی به اسلام کنم اما امیدوارم که خونم را در راه اسلام و انقلاب و امام فدا کنم. پدر و مادر شما امانت داری بودید که توانستید مانند بعضی از پدران و مادران امانت خود را به صاحب اصلیش بدهید، پدر و مادر و خواهرانم و برادرم هم اکنون که من به آرزوی خود رسیده ام از شما تقاضا می کنم که گریه و زاری نکنید که روح من ناراحت خواهد شد. از شما تقاضا می کنم یا در جبهه علیه کفار و یا در پشت جبهه و شهرها بر علیه منافقان بجنگید و در آخر سفارش می کنم که هر چه شما کردید، اسلام و امام خمینی و انقلاب.

والسلام

به امید پیروزی حق بر باطل

فرزندتان محمدعلی بابازاده

 

شهید: محمدرضا بحری بفرویی

فرزند: حسن

شماره پرونده: 2760/67                               کد شناسایی: 1106118

محل دفن: گلزار شهدای بفروییه میبد

 

وصیت نامه شهید حمیدرضا بحری

2760/67/1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم رب الشهداء و الصدیقین

بسم رب الانبیاء و المرسلین

با سلام و درود بیکران به امام مهدی ( ع ) و نایب امام زمانمان خمینی بت شکن و سلام بیکران به شما مردم حزب الله که کارتان و کردارتان و اعمالتان برای رضای خداست و سلام و درود بر خانواده اشان.

وصیت نامه:

« ربنا اغفرلی و لوالدی و للمؤمنین یوم یقوم الحساب »

پروردگارا ! من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را روزی که حساب برپا می شود بیامرز. ”انت ولی فی الدنیا و الاخره توفنی مسلمان و الحقنی بالصالحین “. پروردگارا ! تو سرپرست من در دنیا و آخرت هستی من را مسلمان بمیران و به صالحان ملحق فرما.

 «ربنا افرغ علینا صبرا و توفنا مسلمین ». پروردگارا پیمانه صبر و استقامت را تا آخر بر ما بریز و ما را مسلمان بمیران.

پدر و مادر عزیزم وصیتی به آن صورت ندارم که برایتان بنویسم فقط وصیتی که دارم این است اگر حرکت یا اعمالی که از من سر زده که غیر ممکن است سر نزده باشد مرا به بزرگی خودتان ببخشید همین طور شما برادران و خواهران عزیزم، به هر حال زمانی آمدیم و زمانی خواهیم رفت و در بین این آمدن و رفتن کارهایی را انجام دادیم که شاید خدا و بنده خدا راضی نباشد به هر حال انشاالله که شماها که این وصیت نامه را می خوانید یا می شنوید اگر عملی از این بنده حقیر سر زده که مورد خشنودی شما نبوده انشاالله که به بزرگی خودتان من را می بخشید فقط سفارشی که به شماها دارم این است که کارهایتان برای رضای خدا باشد فقط و فقط نه برای زندگی مادی که دو سه روزی بیشتر نیست. سفارش به تو ای خواهر که حجاب تو زینت توست وبه تو ای برادر نماز و ایمان و جهاد تو که باعث رشد معنوی توست و بطور کلی نمازهایتان را به نحو احسن برپا دارید که باعث صداقت و راستی و پاکدامنی شماها می شود. در ضمن اگر کسی از من طلبی دارد از پدرم بگیرد. پس نمازهایتان و روزه هایتان و جهادتان و اطاعت از امام زمان و نایب امام زمان.

خداحافظ

به امید آن روزی که کارها برای رضای خدا و حرکت برای او باشد و به امید آن روزی که دلها به یاد خدا و به یاد حسین و به یاد چیز دیگری نباشد، مادرجان خداحافظ دیدار ما آخرت.

حمید رضا بحری


 

شهید: محمدعلی برزگر بفرویی

فرزند:خالق

شماره پرونده: 4526/61                                       کد شناسایی: 1113811

محل دفن:گلزار شهدای بفروییه میبد

 

وصیت نامه شهید محمد علی برزگر

4526/61-2/ش

بسم رب شهدا والصدیقین

   « ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل لله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »

« آنانکه در راه خدا کشته شدند مرده مپندارید بلکه آنان زنده اند ونزد خدای خود روزی می خورند».

با سلام ودرود به مهدی موعود ( عج ) ونایب بر حقش آیت الله العظمی امام خمینی وبا سلام ودرود به رزمندگان اسلام که در جبهه های با ابر جنایتکاران شرق وغرب یا کافران می جنگند وسلام ودرود به خانواده شهدا.

مادر عزیز وپدر گرامی می دانم که شاید دلتان از خبر شهادتم شکسته شود چرا به خاطر این که شما امید داشتید که در موقع پیری عصای دست شما باشم ولی واجب تر این است که مزدوران را از خاک خودمان بیرون کنیم وامیدوارم که شما مادر جان همچون زینب صبر کنی که فردای قیامت پیش زینب روسفید باشی ودر عزاداری من گریه نکنی و هیچ ناراحت نباشی که دشمنان خوشحال شوند. بعد از این که خبر شهادتم را شنیدی لباس سیاه نپوشی وپدر جان همان طور که می خواستی در مجلس دامادی من لباس سفید بپوشی امیدوارم که خوشحال باشی زیرا که دامادی از این بهتر نمی شود که در راه خدا قربانی شوم و ای پدر ومادر با کسانی که با امام امت و ولایت فقیه مخالفند هیچ گونه معاشرتی نداشته باشید و در هیچ موقع امام را تنها نگذارید و اگر امام را تنها بگذارید مثل این که با اسلام مخالف هستی وخون هزاران شهید را زیر پا گذاشته اید و البته خواهش دیگر از مادر و همشهریان دارم تو مادری که زحمات زیادی برای من کشیده ای و مرا شیری که دادی حلالم کن واز همشهریان خواهش می کنم اگر ناراحتی از من دیده اید مرا عفو کنید و ای خواهر و برادر راه همه شهیدان را ادامه دهید وتو ای برادرم نماز را به پای دار وهیچ موقع از خدای غافل نباش وشما از خواهرانم برای ادامه راه همه شهیدان مانند زینب صبر کنید وهر چه شما کردید حجاب خود را حفظ کنید و در پایان هر چه شما کردید از خدا بخواهید که طول عمر به امام و سلامتی به ایشان عنایت فرماید.

محمد علی برزگر

 


شهید: محمود برزگری فیروزآبادی

فرزند: علی

شماره پرونده: 3052/66                                     کد شناسایی:1114251

محل دفن:گلزار شهدای فیروزآباد میبد

 

وصیت نامه شهید محمود برزگری فیروزآبادی

3052/66/1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

حمد وسپاس خدای را که اوست مبدأ هستی و کمال

 صلوات و رحمت واسعه او ملائک و جمیع خلقش بر اشرف مخلوقات و خاتم انبیاء محمد بن عبدالله ( ص ) و عترت معصومینش ائمه هدا ( ع ).

سلام و درود خدا و بندگانش بر نائب حضرت حجت ( عج )، حضرت روح الله که با قامتی استوار در مقابل ظلم و بی دینی و بد دینی قد برافراشتند و به فضل و عنایت خداوند در کالبد اسلام فراموش شده و مسلمین روحی تازه دمیدند.

امت اسلام! والدین محترمم و خواهران و برادران عزیزم تقوای الهی را پیشه خود سازید و به قرآن و اهل بیت مصطفی ( ع ) تمسک جویید که سعادت دارین ( دو جهان ) به جز از این طریق میسر نمی شود.

نور همین است و بقیه ظلمت، حق این است و ماسوای آن باطل.

اطاعت از امام و علما اسلام و روحانیون عزیز که ابناء الرسل و وارثان انبیائند را در هیچ شرایطی ترک نکنید تا رستگار شوید، جنگ را در این زمان سرلوحه برنامه های خود قرار دهید که عزت و شرف ما در گرو همین مبارزات است. امروز جنگ و مبارزه با حزب ضد اسلامی بعث عراق که به نیابت از کفر جهانی در مقابل اسلام ایستاده است به حکم مرجع تقلیدمان حضرت امام تکلیف شرعی ماست و بدانید که رزمندگان اسلام هدفی جز ادای تکلیفشان ندارند، چه پیروزی ظاهری حاصل شود و چه نشود. خدایا ما را در انجام وظیفه شرعیمان یاری فرما و در راه حفظ دینت و پاسداری از آن ثابت قدم بدار تا این میدان آزمایش را سربلند و آنگونه که مورد رضای توست طی کنیم، با قلبی مطمئن در مقابل استهزاء و سرزنش منافقان و بدخواهان و کج فهمان بایستید و با ندای قرآن بر قلب های مریضشان بگویید که « هل تربصون بنا لا احدی الحسنین » دشمنان اسلام باید بدانند که ما پیرو امامی هستیم که در روز عاشورا در راه رضای حق و احیای دین او هیجده تن از بهترین جوانان بنی هاشم را تقدیم کرد. پس ما که مولا و مقتدایمان اوست از شهادت عزیزانمان خوفی نداریم. آنها بدانند مادرانی که زهرای مرضیه و زینب کبری ( ع ) مقتدایشانند از شهادت نور چشمشان نه تنها ترسی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ استقبال آن می روند.

والدین محترم ! از این که نتوانستم در طول حیاتم حقوق و حدود شما را مطابق آن چه خالق شما و من  مقرر فرموده رعایت کنم معذرت می خواهم لذا عاجزانه از شما تمنا عفو و گذشت از تقصیراتم را دارم و همچنین از برادران و خواهران بزرگوارم و تمام اقوام و دوستانی که از من به ایشان اذیتی رسیده تقاضای گذشت دارم. انشاالله که رحمت و مغفرت خداوند همه ما را شامل شود و ما را از دعای خیر فراموش نفرمایید.

به امید پیروزی نهایی حق بر باطل و ظهور حضرت صاحب الزمان ( عج )

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

مورخ 1/16/1364

محمود برزگری فیروزآبادی


 

شهید: محمدحسین بلوکی حسینی

فرزند: غلامرضا

شماره پرونده:2074/63                                        کد شناسایی: 1120953

محل دفن:گلزار شهدای فیروزآباد میبد

 

وصیت نامه شهید محمدحسین بلوکی

2074/63/1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

شهادت سرآغاز پایندگی است                                                نترسم زمرگی که خود زندگی است

« الذین آمنوا فی سبیل الله والذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت »

« آنانکه ایمان آوردند در راه خدا می جنگند وآنان که کافر شدند در مسیر شیطان وطاغوت مبارزه می کنند.»

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و رئوف وبخشنده ای که در دریای بیکران کرامت و لطفش بنده ای گناهکار را چون من رخصت می دهد تا خود را از بار گناهان که بر دوش سنگینی می کند بشویم وکمکم می کند که در پرتو ذاتش در صراطش حرکت کنم اما متاسفانه زمین شور قدر قدر باران رل نمی داند من هم به آن همه لطف و مرحمت بیکران هنوز غرق گناهم ودر شکر وسپاس نعمت ها و مهربانی هایش تنبل وکاهلم و به راستی که ( ان الانسان لفی خسر )‌ اگر اراده قادر ومتعال به کشتن من به وسیله دشمن قرار گیرد جز شرمساری وخجالت در مقابلش جوابی ندارم که مرا هم از چنین فیض عظیمی برخوردار ساخت.”  فذکر ان نفعت الذکری “. پس تذکر بده که اگر تذکر دهی سودمند است.

با سلام ودرود فراوان به منجی عالم بشریت مهدی موعود ( عج ) و نایب بر حقش امام خمینی وبا سلام و درود فراوان بر ارواح طیبه شهدای معصوم از هابیل تا حسین و از حسین تا شهدای کربلاهای غرب وجنوب کشور اسلامی ایران و با سلام بر مردم پشت جبهه و مردم شهید پرور میبد چون بر هر بنده مسلمانی واجب است که یک وصیت نامه بنویسد من هم چند کلام برای یادآوری وتذکر دادن به دیگران می نویسم:

« الهی عامنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک »

سلام بر مادرانی که به گفته امام امت خمینی بت شکن مردان دلیر وشجاع در دامن خود پرورش می دهند که با ایمان به خدا و در راه اسلام به معراج ملکوت پرواز می کند پس سلام بر تو ای مادر خوبم که عشق جاودان و خدایی در من دمیدی عشقی که آتشفشانی در وجودم به پاکرد که حتی عشق به ملاقات خدایش را فراموش نکنم وسلام بر پدرانی که با قوت وتعصب وشرف و وجدان خود درسی بزرگ به فرزندان خود می دهند که با تمام قوا از مال وناموس خود دفاع کنند.

پدر عزیزم و مادر مهربانم شما که می دانید انسان ها همه موقت و فرزندان نزد والدین امانتی بیش نیستند. مادر جان شما که با شیره جان خود و زحمات ومهربانی هایت وپدر جان تو که با نوازش ومحبت هایت این امانت را به ثمررسانده ای اینک امانت در راه نهضت وانقلاب حسینی قرار گرفته که اگر خون ناقابلش لیاقت آبیاری این درخت انقلاب را پیدا کند نثار شود. پدر و مادرم همچون پدر ومادران دیگر صبور و شکیبا باشید وخود را حفظ نمایید. از خواهرانم می خواهم که همچون فاطمه زهرا ( س ) فرزندانی چون حسین ( ع )‌ را به بار آورند و زینب وار پیام رسان خون شهدا باشند و از تو برادرم می خواهم که در فعالیت های سیاسی بیشتر شرکت کنی وبا شرکت خود چشم دشمنان مرز وبوم اسلام را کور نمایی. خلاصه از تمام اقوام وخویشان و دوستانم  حلال بودی می طلبم و امیدوارم که آنها مرا ببخشند وپیامی که برای همکلاسیهایم دارم اخلاق اسلامی را رعایت نمایند و آنهایی که توانایی دارند به جبهه بروند که واقعاً جبهه مکان مقدسی است برای خودسازی ونزدیک شدن به معبود خویش. به امید رسیدن به کربلای حسینی و آزادی قدس همه را به خدا می سپارم و شدیداً التماس دعا دارم.

قسم به عصر وزمان که مردم در خسران وزیانند مگر آنانکه مومن و عمل نیک انجام می دهند وخداوند هم پشتیبان افراد مومن وصبور است.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

امضاء: محمد حسین بلوکی

12/11/1369


شهید:رضا بمانی هنو مرور

فرزند: محمد علی

شماره پرونده:2521/64                                               کد شناسایی: 1121421

محل دفن:گلزار شهدای هفتهر میبد

 

وصیت نامه شهید رضا بمانی هنو مرور

2521/64/1/ش

بسم الله الرحمن الرحیم

« ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »

« مپندارید آنانکه در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه زنده اند و نزد خدایشان روزی می خورند‌».

سلام بر محمد که دین مبین اسلام را در جهان منتشر کرد، سلام بر سرور آزادگان حسین شهید ( ع )، سلام و درود بر رهبر کبیر انقلاب، پیر جماران، خمینی بت شکن و درود بر شهدای راه حق و حقیقت مخصوصاً شهدای خطه خوزستان و سلام و درود بر خانواده هایشان که چشم و چراغ ملتند. سلام ای پدر و مادرم، سلام بر شما دو موجود مطاع که در راه بزرگ کردن و تربیت من رنجها و مشقتها کشیدید. امیدوارم که مرا ببخشید و مرا حلال کنید، به خاطر زحمات و سختیهایی که به خاطر من متحمل شدید مرا ببخشید که خدای ناکرده موجب آزار شما شدم. برای من عزادار نباشید و گریه نکنید مگر برای حسین و شهدای حق وحقیقت باشد. باید بدانید که من در نزد شما امانتی بیش نبودم که خداوند به دست شما سپرده بود و شما امانتدار خوبی بودید که آنرا نگه داشته و امروز به صاحبش امانت برگرداندید. شما باید برادرم را با بهترین تربیتها و مفاهیم اسلامی بزرگ کنید، مثل کوه آهنین استوار از ایمان باشد تا با اراده و ایمان قوی سلاح را بر دوش کشد و با دشمنهای غاصب بجنگد.

شما ای خواهرانم ! مرا ببخشید، از اعماق قلبتان مرا حلال کنید اگر در مورد شما تعدی و ستم روا داشتم و شما ای مردم ! اکنون بهترین موقعیت فرا رسیده و باید مردانه به جبهه ها هجوم بیاورید که اکنون نیاز است. هر کس می خواهد درست امتحان پس بدهد و جواب خود را در نزد خدا، خداپسندانه داده باشد باید به ندای هل من ناصر حسینی امام لبیک بگوید که ندای حسین در آن زمان را لبیک گفته است و مردمی که نمی توانند بیایند در پشت جبهه با کمکهای مالی خود یاری نمایند که جنگ بوسیله همین کمکها نگه داشته شده و حتی پیروزی هم داشته است. امیدوارم همه مردم مرا حلال کنند، هرکس از من آزاری دیده مرا ببخشد و از من راضی باشد.

به امید فتح قدس و کربلا و به امید پیروزی رزمندگان

و السلام علیکم و رحمه و برکاته

رضا بمانی